باید بازیگر شوم ،

آرامش را بازی کنم …

باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم …

باز باید مواظب اشک هایم باشم …

باز همان تظاهر همیشگی : ” خوبم …

خوبَم بآور ڪُنیـ♥ـב

اَشڪــ هآ رآ ریختِـﮧ اَم

غُصـﮧ هآ رآ خُورבِه اَم

نَبوבَטּ هآ رآ شمُرבه اَم

ایـטּ روزهآ ڪِه مے گُذَرَב خآلے اَم

خآلے اَز خَشم ٬ نِفرَت ٬ בِلتَنگـ♥ـے

وَ حَتے اَز عِشق

خآلے اَم اَز اِحسآس . . .

دیگر میخواهم از این شهر
سفر کنم..
چمدانم را بسته ام..
اگر خدا بخواهد
امروز می روم..
نشسته ام منتظر قطار..
اما نه در ایستگاه؛
روی ریل قطار..

نــه از تنهــایــی مــی‌تــرســم،

نــه از تنهــا مــانــدن!

تــرســم از

تنهــا بــودن،

در كنــار دیگــــــری ســت . . .

گاهی تکرار بعضی ناخوشایندها دیگه چیزی به تجربه ات اضافه نمی کند. فقط باعث می شود که حالت بدتر بشود, که اعتمادت کمتر بشود, که آرامش‌ات کمتر بشود....

من این تکرارهای بی معنی را اصلا دوست ندارم.

پسرخالم تبلتشو گذاشته بود رو زمین منم فک کردم ازین ترازو دیجیتالیاس رفتم روش وایسادم^_^

هیچی دیگه کور شد از بس گریه کرد...

اصن چه معنی میده عادم تبلتشو بزاره رو زمین

ما همسن اینا بودیم با یه چوبو لاستیک سرگرم میشدیم بعد اینا اینجوری

نمک نشناسا>_<

❤ تولــد مهنـــاز خانومــــﮧ بدو بیـــــا ❤

http://www.hamkhone.ir/member/1785/blog/view/44145--/

همه ی ما
فقط حسرت بی پایان یک اتفاق ساده ایم
که جهان را بی جهت
یک جور عجیبی جدی گرفته ایم !

به دنبال کسی هستم،

که با درد آشنا باشد،

دلش غمگین،

خودش ساده،

کمی از جنس ما باشد...

بـﮧ کسانے کـﮧ بـ شما حسادت میکنند ؛
" احترام بگذارید ! "
زیرا ایـטּ ــها کسانے هستند کـﮧ از صمیم قلب معتقدند " شما بـهتر از آنــــانـیـد"