دیوار کاربران


مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۱۱

تو تاکسی نشسته بودم يهو یه دختره گفت چی
منم گفتم هيچی!

دختر: چی
من: به ارواح خاک آقام هيچی!

دختر: چی
من: به حضرت عباس هيچی

دختر: چی
من: آقای راننده جون مادرت بزن بغل اين دختره ول کن ما نيس...

راننده: خفه شو بتمرگ سرجات خانوم داره عطسه ميکنه

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۱۱

گفت بي من چه ميكشي؟
.
.
.
.
.

.
.
.
.
.

گفتم: نَفَسه راحت ،
والا! ...
فكر كرده اگه نباشه ميميرم...!
مردم چه پرتوقع شدن...

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۰/۱۱

ﺩخدرﻩ 9 ﺳﺎﻟﺸﻪ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ
ﻣﺮﺍ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺨﻮﺍﻩ ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻦ ﻋﺮﯾﺎﻧﻢ

hossein0011
hossein0011
۱۳۹۴/۱۰/۱۱



♥+ √ + √ + √ + √ +♥

!

!

!
____________»»♥


هـَــر روز . . سـاعتِ دلــ♥ــم

را عقب مـــی کشـَــم . . .

تـــا خیــــال کنــَـــم . . دیــــر نکــــرده ای هـنــــوز …/


♥+ √ + √ + √ + √ +♥

Fereshteh
Fereshteh
۱۳۹۴/۱۰/۰۶

تُو
زِمِستان ڪِـہ میشَوَد هَر سال
با دُو تا میلـِہ شال مے بافی.
مَن
زِمِستان ڪِـہ میشَود هَر سال
با دُو تا عَڪس، خیــــــال پُشتِ خیـــــــال...

+5

Fereshteh
Fereshteh
۱۳۹۴/۱۰/۰۵


afsoon63
afsoon63
۱۳۹۴/۱۰/۰۲

خیلیییییییییییییی

00arminkarimi
00arminkarimi
۱۳۹۴/۱۰/۰۲

ی روز ی خانم پولدار روی عرشه کشتی در سواحل مکزیک به دریا نگاه میکرد
ناگهان انگشتر الماسش سر خورد و افتاب توو اب و اون زن با ناراحتی اون سفر رو طی کرد
و همیشه ارزوش این بود که خدا اون انگشتر رو بهش برگردونه
15 سال بعد به همون شهر ساحلی بازگشت
در یک رستوران کنار ساحل سفارش خوراک ماهی داد و وقتی داشت ماهی رو میخورد
ی جسم سفت زیر دندونش احساس کرد
و وقتی در اورد
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دید استخون ماهیه
منم اولش فکر کردم انگشترش پیدا شده
ولی پیدا نشد که نشد
ببخشید وقتتونو گرفتم

Fereshteh
Fereshteh
۱۳۹۴/۱۰/۰۲

گفته بودی که چرا محو تماشای منی
و آنچنان مات که یکدم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که زدستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی

" فریدون مشیری "

سلام روز خوش
+5

MYRA_AMIR
MYRA_AMIR
۱۳۹۴/۱۰/۰۱

همه ذرات جان پیوسته با دوست
همه اندیشه ام اندیشه ی اوست
نمی بینم به غیر از دوست اینجا
خدایا! این منم یا اوست اینجا؟
*********************
سلام
صبح اولین روز زمستونیتون بخیر و شادی
روز خوب و آرومی داشته باشید