توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
تا حالا دندون پزشکی رفتید...؟
- تعداد نظرات : 22
- ارسال شده در : ۱۳۹۴/۰۲/۰۶
- نمايش ها : 516
اول دکتر چند تا سوزن میزنه تو لثه تون ، بعد اون مته رو میگیره دستش...
بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم
و اشک تو چشمامون جمع میشه ..
چرا نمیزنین تو گوشش ؟ چرا داد و هوار نمی کنید ؟
این همه درد رو تحمل کردید ، این همه سوزن و آمپول و مته و انبر و ...
خب اعتراض کنید بهش ! چرا اعتراض نمی کنید ؟
تازه میخوایم بیایم بیرون میگیم : آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش ؟!
نمی خوای خدا رو اندازه " دندانپزشک " قبول داشته باشی..؟؟
به دکتر اعتراض نمی کنیم چون می دونیم این درد فلسفه داره
و منجر به بهبود میشه ، میدونیم یه حکمتی داره ، خب خدا هم حکیمه،
اصلا قبلا هم به دکتر می گفتند حکیم.
یعنی کارهای او از روی حکمت است.
وقتی درد و رنجی رو تو زندگی ما فرستاد ، ازش تشکر کنیم ،
بگیم نوبت بعدی کی هستش ؟ رنج بعدی ؟
مدرک خدا رو قبول نداری... ؟!
اون خیــلی وقته خداست...
نظرات دیوار ها
واقعا بله چقدر زیبا مطرح شد
ممنون عزیزدلم
عالی بود..
کمتر کسی تو این دنیا به اون چیزی که میخواسته رسیده.:)
بخودت سخت نگیر عزیزم:-*
اوهوم درسته
غصه نخور عزیزم.
کمتر کسی تو این دنیا به اون چیزی که میخواسته رسیده.
بخودت سخت نگیر عزیزم
خیلی چیزا درست پیش نرفت البته مقصرش هم خودم بودم دوباره یادم افتاد
چته؟
جمله اش روم بد تاثیر گذاشت بد
عزیزم غمت نبینم...چرا دیوارت گرفته بنظر میرسه؟!
amir_saket-shadi1357-elena179-unerground2-parisa7821
از حضورتون
:-" :-"
چرا شایعه پراکنی میکنی؟؟
نرفتم که
قشنگ بود مرسی
لایک
خیلی قشنگ بود
میاد یه بلاگ میرنه و میره
به به
به به
به به
بی نظیر
به به
واقعا ممنونم
بخوان من را
منم پروردگارت ؛ خالقت ازذره ای ناچیز
صدایم کن مرا آموزگار قادر خود را...قلم را علم را من هدیه ات کردم
بخوان من را ، منم معشوق زیبایت منم نزدیک تر از تو به تو اینک صدایم کن
رها کن غیر من را ، سوی من باز آ...منم پروردگار پاک بی همتا
منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم؛ تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو می گوید:
تورا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد
بساط روزی خود را به من بسپار
رها کن غصه ی یک لقمه نان و آب فردا را...تو راه بندگی طی کن
به من بسپار
عزیزا من خدایی خوب می دانم
تو دعوت کن مرا بر خود به اشکی یا خدایی میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم...طلب کن خالق خود را
بجو ما را که خواهی یافت که عاشق می شوی بر من و عاشق می شوم بر تو
که وصل عاشق و معشوق هم آهسته می گویم : خدایی عالمی دارد
قسم بر عاشقان پاک با ایمان قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم .
قسم بر عصر روشن تکیه کن بر من
قسم بر نور هنگامی که عالم را بگیرد نور قسم بر اختران روشن اما دور
رهایت من نخواهم کرد..