یه شب خیلی دلم هواشو کرده بود

اس داد : خیلی دوست دارم…!

تا اومدم بگم ما بیشتر دیدم فرستاده شرمنده اشتباه شد

از صدای گذر آب چنان می فهمم

تندتر از آب روان عمرمان میگذرد

ارزش غم خوردن نیست

آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست

آینه پرسیدکه چرادیر کرده است؟ نکنددل دیگری اورا اسیرکرده است؟
خندیدموگفتم او فقط اسیرمن است. تنها دقایقی چندتأخیر کرده است.

گفتم امروز هوا سردبوده است شاید موعدقرارتغییرکرده است.

خندیدبه سادگیم و آینه گفت: احساس پاک تورازنجیر کرده است.

گفتم ازعشق من چنین سخن نگو گفت خوابی سالها دیرکرده است.

در آینه به خودنگاه میکنم آه عشق توعجیب مراپیر کرده است.

راست گفت آینه که منتظرنباش او برای همیشه دیرکرده است.

سراسر خواب من کابوس کابوس/ندارم درشبم فانوس فانوس
به دل آمدبگویم من تورادوست/ولی لب وانشد افسوس
افسوس...

ویــرانه نه آنست که جمشید بنــا کرد
ویرانه نه آنست که فرهـــاد فرو ریـخت
ویرانه دل مــاست که هر جمعه به یادش
صــد بـار بنا گشت و دگـر بار فـرو ریخت...

♥♥♥♥تقدیم به همه ی دوستای با صفای همخونه♥♥♥♥

دختره با ۱۲۰کیلو وزن توی قسمت علایق زده :ورزشهای رزمی!
یاد پاندای کونگ فو کار افتادم....

مترسک گفت:
اى گندم تو شاهد باش مرا براى ترساندن آفریدند اما من عاشق پرنده اى بودم كه از گرسنگى مرد...!!!

دلم شکسته ولی هنوز میتونم با خرده هاش بنویسم ، بامعرفت ها را دوست دارم !