دیوار کاربران


UnKnOWnbOy
UnKnOWnbOy
۱۳۹۳/۰۹/۱۱

با بابام حرفم شده،
میگه: واس خاطر چهل تومن یارانه باید این الدنگ رو تحمل کنیم!
.

من بابای واقعیم رو می خوام

+5

elisa20
elisa20
۱۳۹۳/۰۹/۰۷

من اگه دختر بودم به هیچ وجه دوس دختر مجید خراطها و آرمین 2afm نمیشدم!

لامصبا فقط کافیه یه روز جوابشونو ندی … آبرو برات نمیذارن

ashkan1989
ashkan1989
۱۳۹۳/۰۸/۲۹

آغوشت را تـــــــنگ تر کن...

حســـــــــادت میکنم به هــــــــــوایی که میان من وتوست

آغوشت را تنگتر کن....

بـــی مرز میــــــــخواهمت ....

ashkan1989
ashkan1989
۱۳۹۳/۰۸/۲۹

آغوشت را تـــــــنگ تر کن...



حســـــــــادت میکنم به هــــــــــوایی که میان من وتوست



آغوشت را تنگتر کن....



بـــی مرز میــــــــخواهمت ....

hichkas3
hichkas3
۱۳۹۳/۰۸/۲۹

توهین ها مانند سکه تقلبی اند .
ما ناگزیریم آنها را بشنویم
ولی مجبور نیستیم قبولشان کنیم

+5

آرش
آرش
۱۳۹۳/۰۸/۲۹

سلام مهمان این هفته بیوگرافی هستم خوشحال میشم سربزنید

http://www.hamkhone.ir/member/7104/blog/view/162256/


8metri16
8metri16
۱۳۹۳/۰۸/۲۹

بیسوادان سده۲۱ کسانی نیستند که

نمی‌توانند بخوانند و بنویسند،

بلکه کسانی‌اند که نمی‌توانند بیاموزند،

آموخته‌های نادرست را دور

بریزند، و دوباره بیاموزند!!

،،،،،،،،،،،،،،،،،مهـــــربــــــون بـــــــــــــاش،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

omid1112
omid1112
۱۳۹۳/۰۸/۱۳

من میدانم روزی که نباشم هیچکس تکرار نخواهد شد....

روزی می رسد...

ک دلت برای هیچکس به اندازه من تنگ نخواهد شد...

برای نگاه کردنم ،خندیدنم، اذیت کردنم...

برای تمام لحظاتی ک در کنارم داشتی... من میدانم روزی ک نباشم هیچکس تکرار من نخواهد شد...

aly1369
aly1369
۱۳۹۳/۰۵/۱۶

ارتباط ما انفجار تنهایی بود

esmaiel
esmaiel
۱۳۹۳/۰۴/۲۹

خانم میان سالی سکته قلبی کرد و سریعاً به بیمارستان منتقل شد. وقتی زیر تیغ جراح بود عملاً مرگ را تجربه کرد. زمانیکه بی هوش بود فرشته ای را دید.

از فرشته پرسید: آیا زمان مردنم فرا رسیده است؟

فرشته پاسخ داد: نه، تو ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز دیگر فرصت خواهی داشت.

بعد از به هوش آمدن ،برای بهبودی کامل خانم تصمیم گرفت که در بیمارستان باقی بماند. چون به زندگی بیشتر امیدوار شد، چند عمل زیبایی انجام داد. جراحی پلاستیک، لیپساکشن، جراحی بینی، جراحی ابرو و … او حتی رنگ موی خود را تغییر داد.


خلاصه از یک خانم میان سال به یک خانم جوان تبدیل شد!

بعد از آخرین جراحی او از بیمارستان مرخص شد. وقتی برای عریمت به خانه داشت از خیابان عبور می کرد، با یک آمبولانس تصادف کرد و مرد!

وقتی با فرشته مرگ روبرو شد بهش گفت: من فکر کردم که گفتی ۴۰ سال و اندی بعد ، مرگ من فرا می رسه؟ چرا من رو از جلوی آمبولانس نکشیدی کنار؟ چرا من مردم؟




فرشته پاسخ داد؛ ببخشید، وقتی داشتی از خیابون رد می شدی نشناختمت.......!