دیوار کاربران


bato201072
bato201072
۱۳۹۲/۰۴/۲۸

این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...

تظاهر به بی تفاوتی،

تظاهر به بی خیـــــالی،

به شادی،

به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...

اما . . .

چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"

faeshad
faeshad
۱۳۹۲/۰۴/۲۵

سلام به همه پسر ها و دخترهای مهربون

Sahell
Sahell
۱۳۹۲/۰۴/۲۵

به انتهاي بودنم رسيده ام...
اما...
اشك نمي ريزم...
پنهان شده ام پشت لبخندي كه درد مي كند...

+5

saz12
saz12
۱۳۹۲/۰۴/۲۲

قحطی دوست می آید... نه هفت سال! هفصد سال...!
در سیلوی قلبم ذخیره و پنهانت میکنم...
بگو کنعانیان منتظر نباشند
تقسیم شدنی نیستی
حتی اگر یعقوب بیاید

000MorTezA000
000MorTezA000
۱۳۹۲/۰۴/۲۰

برای اعتراف به کلیسا میروم
رو در روی علف های روییده بر دیوار می ایستم
و همه ی گناهانم را یکجا اعتراف می کنم

" بخشیده خواهم شد "

به یقین علف ها بی واسطه با خدا سخن می گویند...

(*_*) حسین پناهی (*_*)

+

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۰۴/۱۹

ﭘﯿﺮﺯﻧﻪ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﺍﺭﻭﺧﻮﻧﻪ

ﮔﻔﺖ ﻧﻨﻪ ﺟﻮﻥ ﻟﮑﻪ ﺑﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﺭﯾﻦ؟

ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﺎ ﮐﻠﯽ افادﻩ ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ

ﭘﯿﺮﺯﻥ ﻫﻢ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﺧﻮﺏ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯾﻦ

ﺍﮔﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻦ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﻏﻮﻧﺖ ﻣﯿﺰﺩﯼ

ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺍﺭﻭﺧﻮﻧﻪ ﺭﻓﺖ ﺗﻮ ﻫﻮﺍ ! )

daruosh99
daruosh99
۱۳۹۲/۰۴/۱۷


daruosh99
daruosh99
۱۳۹۲/۰۴/۱۷


daruosh99
daruosh99
۱۳۹۲/۰۴/۱۷


daruosh99
daruosh99
۱۳۹۲/۰۴/۱۷