دیوار کاربران


azadman
azadman
۱۳۹۲/۰۵/۰۵

✖آدَمے کـہ بیصِدا قَهر میکُند،✖

✖میخوآهَد کـِہ بِمانَد!✖

✖کـِہ دوبآره بِخواهَد،✖

✖کـِہ دوباره خوآستِـہ شَود!✖

✖وَگرنـہ کـِہ رَفتن را بَلد اَست...✖

azadman
azadman
۱۳۹۲/۰۵/۰۵

✖آدَمے کـہ بیصِدا قَهر میکُند،✖

✖میخوآهَد کـِہ بِمانَد!✖

✖کـِہ دوبآره بِخواهَد،✖

✖کـِہ دوباره خوآستِـہ شَود!✖

✖وَگرنـہ کـِہ رَفتن را بَلد اَست...✖

azadman
azadman
۱۳۹۲/۰۵/۰۵

داشتن ات ...
مثـل نــم نــم ِ باران ِ جاده شُمال
مثــل ِ مستــی ِ بــعد ار اولــین پـیکـــ های ِ شــَـراب
مــثـل ِ خــواب بعدازظُهــر ...
مـثل ِ بــوســه های ِ تُند تُند و یواشکــی ..
مثل ِ آهنگــ های قدیمی ...
مثل ِ دیالو گـــ های فیلم ِ شب ِ یلــدا ...
و مثل ِ برگــشتن آدمــی که سالها مُنتظرش بودی ...
آی می چسبد ...
آی می چسبد ...

ashkaan
ashkaan
۱۳۹۲/۰۵/۰۵

وقتی از كسی كه دوستش داری ؛
هیچ خبری نیست ،
نگرانش نباش !
چون همه چی آروم و روبراهه ....
حالشم خوبه !
واسه همین فراموشت كرده ... !!

Mohamad73
Mohamad73
۱۳۹۲/۰۵/۰۵

✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆

◠◡◠◡◠◡◠◠◡◠◡◠◡◠◠◡◠◡◠◡◠

آنـــہ !

تكرار غریبانـہ روزهایتـــــ ــ چگونـہ گذشتـــــ ــ ،

وقتی روشنـﮯ چشمهايتـــــ ــ ،

ﬤر پشت پرﬤه هاﮮ مـہ آلوﬤ انــﬤوه ، پنهاטּ بود ...

آنـــہ !

اكنـــــوטּ آمـــﬤه ام تا ...

ﬤستهایتـــــ ــ را بـہ پنجـہ طلایـﮯ خورشیــــﬤ دوستـﮯ بسپارﮮ ،

ﬤر آبـﮯ بیكران مهربانـﮯ ها بـہ پــــــرواز ﬤرآیـﮯ ،

و اینكــــــــ آنـہ !

شكفتـــטּ و سَبــــز شدטּ ﬤر انتِظـــــار توستـــــ ــ ،

ﬤر انتِظـــــــــــار توستـــــ ــ ... ... ...



◠◡◠◡◠◡◠◠◡◠◡◠◡◠◠◡◠◡◠◡◠

❤❤❤My New Blog❤❤❤
◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣
❧❣ Whisper ❧❣

http://www.hamkhone.ir/member/1785/blog/view/40661/

❧❣ Whisper ❧❣
◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣

ᄽᄽᄽධღ ❺✦ ღධᄿᄿᄿ
▁▔▁▔◥ⓜ.ⓖⓗ◤▔▁▔▁

✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆✯❤♡☆
239

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۰۵/۰۵

وقتی که نیستی

بادیدن هر صحنه عاشقانه ای

احساس یک پرانتز را دارم

که همه ی اتفاقات خوب خارج از آن می افتد

○•shadow•○
○•shadow•○
۱۳۹۲/۰۵/۰۵

غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد

ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست

"سعدی"

erfan1
erfan1
۱۳۹۲/۰۵/۰۵

از کوچه های حادثه به آرامی می گذرم ،
با دستهایم چشمانم را محو می کنم تا ببینم آن کوچه بن بست تنهایی عشق را...
می دانم دلت آنقدر بزرگ و دریایی است که مرهم زخم های بی کس ام باقی بمانی
و یک امشب دیگر را با من تا سحرگاهان همنوا شوی.

به سراغت نیامدم
چون روح باران زده شیدای روزهای آشنایی
گرفتار تگرگی بی پایان شد و اینگونه سیلا‌ب عشق در مسیر طغیان آمال و آرزوهایم تبدیل به سرابی شد

Fardin1995
Fardin1995
۱۳۹۲/۰۵/۰۵

نشستن ، سنگ بودن است و رفتن رود بودن

بنگر به کجا میروند ، سنگ خاک میشود و رود به دریا میرسد

*+*+*+*+*

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۰۵/۰۵

قطار می رود….

تو می روی…..

تمام ایستگاه می رود…………

و من چقدر ساده ام که سالهای سال ،

در انتظار تو

کنار این قطار رفته ایستاده ام

و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام!!

مثل کشیدن کبریت در باد

دیدنت دشوار است

من که به معجزه ی عشق ایمان دارم

می کشم

آخرین دانه ی کبریتم را در باد

هر چه بــــــادا بــــــــــاد!