بلاگ كاربران


  • احساساتی ترین متن عمرم...

  • یه اتاقی باشه گرمه گرم..روشنه روشن..تو باشی منم باشم..کف اتاق سنگ باشه سنگ سفید..تو منو بغلم کنی که نترسم..که سردم نشه..که نلرزم..اینجوری که تو تکیه دادی به دیوار..پاهاتم دراز کردی..منم اومدم نشستم جلوت و بهت تکیه دادم..با پاهات محکم منو گرفتی ..دو تا دستتم دورم حلقه کردی..بهت می گم چشماتو می بندی؟میگی اره بعد چشماتو می بندی ...بهت می گم برام قصه می گی ؟ تو گوشم؟می گی اره بعد شروع می کنی اروم اروم…