بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
MANE NEFRAT ANGIZZZZZZZZ
- تعداد نظرات : 3
- ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۴/۱۶
- نمايش ها : 501
گورو تبهکاری است که با شنیدن خبر دزدیده شدن هرم بزرگ جیزه تصمیم میگیرد تا برای تحت تأثیر قرار دادن رئیس بانکی که از آن برای کارهایش وام میگیرد، ماه را بدزدد.او دستیارانی به نام مینیون دارد که موجوداتی بسیار کوچک هستند و به کتک کاری و خرابکاری علاقه ی ویژه ای دارند و موش های آزمایشگاهی دکتر نفاریو دستیار گورو و مسئول آزمایشگاه زیرزمینی او هستند. برای دزدیدن ماه او به دستگاه کوچککننده که در شرق آسیاست، نیاز دارد.او به آنجا میرود ولی وکتور رقیب او (که پسر رئیس بانک نیز هست) دستگاه را از او میرباید.گورو به دنبال وکتور میرود ولی امنیت پناهگاه او بسیار بالاست و راه ورودی پیدا نمیکند.ناگهان متوجه میشود که ۳ دختر شیرینیفروش که از طرف یتیمخانه به دم در خانهی او میآیند تا شیرینی بفروشند، میتوانند به راحتی داخل خانهی وکتور شوند. او از دکتر نفاریو می خواهد تا روبات کلوچه ای بسازد برای این که بشود وکتور را گول زد و سیستم امنیتی پناهگاه او را مختل کرد. ولی گوش های نفاریو سنگین است و همیشه درخواست های گورو را اشتباه انجام می دهد. بعد او به یتیمخانه میرود و سرپرستی این بچهها را قبول میکند.او ابتدا روابط خوبی با آنها ندارد ولی کمکم به بچهها علاقهمند میشود.او به کمک بچهها و روبات ها دستگاه کوچککننده را از وکتور پس میگیرد و از آن طرف دکتر نفاریو به یتیمخانه زنگ میزند و میگوید که گرو میخواهد بچهها را پس بدهد. چون وقت کمی برای کامل شدن ماه مانده است و بچه ها حواس گورو را پرت می کنند. گورو ناراضی است ولی چارهای ندارد جز اینکه بچهها را به یتیمخانه بازگرداند.بچهها او را به مراسم نمایش رقص خود دعوت میکنند، ولی تاریخ آن دقیقاً مطابق با روزی است که او میخواهد ماه را بدزدد.
روز موعد فرا میرسد.گورو به فضا میرود و با دستگاه کوچککننده ماه را کوچک میکند و آن را در جیبش میگذارد.دکتر نفاریو هم در آزمایشگاه کشف میکند هر چیزی که بزرگتر باشد و به وسیلهی این دستگاه کوچک شود زود تر به اندازهی واقعیاش برمیگردد.گورو سریع به زمین برمیگردد تا به مراسم رقص برسد، ولی او دیر میرسد و مراسم رقص تمام شدهاست.از طرف دیگر متوجه میشود که وکتور بچهها ربودهاست و ودر عوض ماه را میخواهد.گرو ماه را به وکتور میدهد و وکتور زیر قولش می زند و با استفاده از سفینه ای که در پناهگاهش دارد فرار می کندو گورو دنبالش می رود نفاریو و مینیون ها هم به کمک او می آیندآن دو و مینیون ها بچه هارا پس می گیرند ولی ماه در سفینهی وکتور به اندازهی قبلیاش برمیگردد و وکتور به همراه ماه به فضا میرود.
سپس در سکانس آخر نشان داده میشود که گورو، دکتر نفاریو و بچههاو مینیون ها در کنار هم با خوبی و خوشی زندگی میکنند و در مراسمی در کنار هم میرقصند.(البته بچه ها می رقصیدند و به کمک حس خرابکاری یکی از مینیون ها آهنگ عوض شده و مراسم تغییر می کند)
اینم شد انیمیشن!!!تحلیلم براش مینویسی(کتی تو باید موش و گربه دوست داشته باشی)
فقط عصر یخبندان،و کارتون های کلاسیک دهه 60ی
daghighan
...........
عشقه این کارتون