دیوار کاربران


marya1370
marya1370
۱۳۹۳/۰۳/۳۱


siamak
siamak
۱۳۹۳/۰۳/۳۱

همون وقتی که ترجیح داده شد به جای تابلوی از سرعت خود بکاهید از سرعت گیر استفاده بشه بشر فهمیده بود که به شعورش امیدی نیست

siamak
siamak
۱۳۹۳/۰۳/۳۰

صبح تو راه از یه خانمی خواستم ساعت بپرسم، گفتم ببخشید، گفت خواهش میکنم رفت!

marya1370
marya1370
۱۳۹۳/۰۳/۳۰

+5

siamak
siamak
۱۳۹۳/۰۳/۳۰

مے گویند پرخاشگر شده ام! نـــــــــــــــــــــــــــــه ، فقط هرڪس ڪ ِ لحظه اے یاد تـ را از ذهنم بگیرد گیرم با یڪ عطسه ے معمولے نمے توانم سر بـ ِ تنش بگذارم! می گویند خواب ندارم نــــــــــــــــــــــــــــــــه(!) فقط منتظر تـُ ام مے ترسم چشم روےِِِِِ هم بگذارم و بیایے! چیزیم نیســت ... ! دَر عوض ، موسیقے آرام گوش مے دهم! قُرص هایم را دوبرابر مے خورم! و رگ خوابت را نَوازش مے کنم! اصلا ً اتفاق عجیبے نیفتاده!

marya1370
marya1370
۱۳۹۳/۰۳/۲۹

قطارها بیهوده می پرسند
چی؟چی؟
نمی دانند در انتهای ریلها هیچکس و هیچ چیز در انتظارشان نیست…

Amirtaha
Amirtaha
۱۳۹۳/۰۳/۲۹

یادش بخیر یه زمانی یکی از راه های دوست شدن با دختر

تک چرخ زدن جلو مدرسه دخترونه بود )

یادتونه؟؟؟

نخند داییم همینجوری ازدواج کردن تازه 2تام بچه داره خیلیم از زندگیش راضیه))

امتحان نکنیداااا الان دیگه جواب نمیده ...

↩ᄊªフ¡Ð☯
↩ᄊªフ¡Ð☯
۱۳۹۳/۰۳/۲۹

دوســـ ــــــــ ـــــتـ دارمـ یه اطلاعـــ ــیه پشتمـ بچســــ ــــــــ ــــبونمـ



و روش بنویســــ ــــــــ ــــمـ

“تا اطلاع ثانــــــ ــــــــــــ ـــــوی خســــــ ـــــــته امـ”

╝◀+5

siamak
siamak
۱۳۹۳/۰۳/۲۹

دوستت دارم به اندازه ی پلک هایی که در زمان خیال پردازی هایم زدم و چه بسیار خیالاتی که در ذهن پروراندم . . .

marya1370
marya1370
۱۳۹۳/۰۳/۲۹

+5