بلاگ كاربران




وقتی کودک بودم


گاهی خودم را


در گنجه مرباهای مادرم پنهان می کردم


و به زندگی فکر می کردم


گاهی دکتر می شدم گاهی خلبان و گاهی معلم


و دست آخر یک لنگه کفشم را


پشت شیشه های مرباها پنهان می کردم


و فقط سیندرلا می شدم


بزرگ تر که شدم نه دکتر شدم نه خلبان نه معلم نه سیندرلا


و تازه متوجه شدم زندگی


در همان گنجه مرباهای مادرم بود !

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


moritez
ارسال پاسخ

زیباااااااااا بود


rayan_send
ارسال پاسخ

چه دنیای شیرینی تو مکان شیرینی
یادش بخیر قدیما
مرسی آجی گله

Mina398
ارسال پاسخ

لایک

кнαησσм gσℓ
ارسال پاسخ
shab
ارسال پاسخ
кнαησσм gσℓ
ارسال پاسخ

salin :
لایکک لایکک


salin
ارسال پاسخ