بلاگ كاربران


دست گل به اب دادن:حتما تاکنون این ضرب المثل را شنیده اید.(( دست گل به اب دادن))کنایه از کاری را خراب کردن است و اینک بشنوید داستان این ضرب المثل را:

مردی در دهکده ای سکونت داشته که بسیار بد قدم وشوم بوده و در هرکاری که قدم می گذاشت ان کار به خرابی منتهی می شد. روزی برادرزاده این مرد تصمیم می گیرد تا ازدواج کند.تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدبرای همین به همراه پدرش دست به کار شده و به خواستگاری دختری می روندتا پس از انجام مقدمات سروسامان بگیرد. اما خانواده دختر که از بدیمنی و نحوست عموی داماد اگاه بودند، به شرطی حاضر می شوند این وصلت صورت بگیرد که عموی داماد نه در مراسم دخالت کند و نه در جشن قدم بگذارد. خانواده داماد هم پس از در میان گذاشتن موضوع با عموی بیچاره موافقت می کنند و عموی بدقدم دو روز مانده به روز عروسی با ناراحتی بساط خود را جمع کرده و به روستای بالاتر می رود تا پس از اتمام عروسی برگردد. صبح روز عروسی، عموی بدشانس با ناراحتی در کنار رودخانه ای که از ان  روستا می گذشت و به روستای پایین منتهی می شد ، نشسته بود و به بدبختی خود می اندیشید که چرا نمی تواند در مراسم ازدواج برادر زاده اش شرکت کندتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد. ناگهان چشمش به گل های زیبایی که در باغچه مقابلش قرار داشت می افتد. برای همین تصمیم می گیرد تا از ان گل ها دسته ای بچیند و به امید ان که به دست عروس و داماد بیفتد،در اب رودخانه انداخته و بدین صورت عروسی شان را به انها تبریک بگوید.تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيددر هر صورت دست گل را درست کرده و به اب می سپارد . اتفاقا در کنار همان رودخانه در روستای پایینی دو کودک مشغول بازی بودندتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيدکه یکی برادر داماد و دیگری خواهر عروس بود. بچه ها تا چشمشان به ان دسته گل می افتد تصمیم می گیرند تا هرچه زود تر ان گل را برداشته  و صاحب شوند و چون عجله می کنند در اب می افتند .بچه ها بعد از مدتی دست و پا زدن چون شنا بلد نبودند،در اب خفه شده واب انها را با خود می برد. چند ساعت بعد دهقانی که در خارج از روستا مشغول ابیاری بود جسد این دو کودک را می بیند وچون انها را می شناخته،پیش خانواده شان می برد.

خلاصه عروسی به هم خورده و به عزا تبدیل می شود. فردای ان روز، عموی داماد بی خبر به روستا برگشته تا حداقل پس از مراسم ، ازدواج برادرزاده اش را تبریک بگوید. در این هنگام اطرافیان از او می پرسیدند که نکند دعایی، سحری یا جادویی به کار برده که این ماجرا پیش امده استتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد، او هم تعریف می کند که چه دسته گلی به اب داده است؟ از ان به بعد ضرب المثل دست گل به اب دادن در جامعه رایج می شود.                          

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


mona_rt
ارسال پاسخ

جالب بود..ممنون