دیوار کاربران


sina21
sina21
۱۳۹۳/۰۱/۱۵

من از فراسوی زمان نمیگویم
من از دردهای سر به مهر ادمیان نمیگویم
من از ادمیان خسته خوابیده به خاک نمیگویم
من از تو میگویم که سالهاست ساکت نشسته ای
از تو ای دوست که هرلحظه فاصله ات را بامن بیشتر میکنی
باتو از تو که بامن دوری بسیار دوری بسیار دور!
+5+

enrique
enrique
۱۳۹۳/۰۱/۱۳

کسى چه مى داند؟
شاید دست هایت را
در جیب هایم جا گذاشته اى
که همیشه در میان آن

به دنبال چیزى مى گردم…!!!

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۳/۰۱/۱۱

برای مدتی طولانی نفس زمستان را حس کردم ...
بوی هیچ خبر خاصی نیست
از نگاه یک همذات پندار دو جانبه که از یک جنون جوانی در تله پاتی موزیک واری آغاز شد او را شناختم..
کاش کسی صدایم را بشنود !!!
انگار متابولیسمی از جنس قارج می لرزد...

گوش هایم بروی ریل و ساز نا کوک هندریکس !!!

خدا كند كسي به صداي من ايمان بياورد
سيبي بچيند و بعد در بهشت
تقسيم كند با خدايي كه مرا كوك ميزند هر روز

قطاري كه از ميان دكمههاي من ميگذشت
دير كرده است
اينجا جنازهها زود پير ميشوند
و دريا
به جشنِ مرگِ ماهيهاست
كه شبها سياه ميرقصد ..
+5
for u

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۳/۰۱/۰۵

ای مهربان من

من دوست دارمت

چون سبزه های دشت، چون برگ سبز درختان نارون

معیارهای تازه ی زیبایی

با قامت بلند تو سنجیده می شود.

زیبایی عجیب تو معیار تازه ای ست،

با غربت غریب فراوانش مانند شعر من

ای شعر بی قرین!

ـ و این تفاخر از سر شوخی ست ـ

نازنین...

parsik
parsik
۱۳۹۲/۱۲/۱۴

دوست عزیزسلام،بلاگ جدیدگذاشتم در مورد تست شخصیت با میوه مورد علاقه شما...ممنون میشم سربزنی ونظر بدی ،با این کار هم دوستات از شخصیت شما مطلع میشن وهم شمااز شخصیت اونا... خلاصه اینکه ضرر نمیکنی.ممنون از لطفت
http://www.hamkhone.ir/member/9250/blog/view/91072/

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۲/۱۲/۱۲

زیبایی‌ام را پایانی نیست

وقتی که در چشمان تو به خواب می‌روم

و هراس کودکانه‌ام را از یاد می‌برم

در عطری که از تو بر سینه دارم

چه بی‌پروا دوستت دارم

و چه بی‌نشان تو را گم می‌کنم

وقتی که دروغ می‌گویم

به زنی که در چشمهای من تو را جستجو می‌کند

و مردی که هر روز از نام تو می‌پرسد.

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۲/۱۲/۰۸

می‌بویم گیسوانت را

تا فرشته‌ها حسودی کنند

شانه می‌زنم موهایت را

تا حوری‌ها سرک بکشند از بهشت برای تماشا

شعر می‌گویم برای تو

تا کلمات کیف کنند...

مست شوند...

بمیرند.

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۲/۱۲/۰۶

هیچ می دانستی

زیباترین عاشقانه‌ای که برایم گفتی

وقتی بود

که اسمم را با «میم» به انتها رساندی.

miladsj
miladsj
۱۳۹۲/۱۲/۰۴

ﮐــــــﺎﺵ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿــــــﺪﯼ ...
" ﺑــــــﯽ ﺗــــــﻮ ﻟﺤﻈﺎﺗــــــﻢ "
ﭼــــــﻪ ﺳﺨــــــﺖ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﻧــــــﺪ ...
ﻭﻣــــــﻦ ﺑــــــﺮﺍﯼ " ﺩﻭﺑــــــﺎﺭﻩ ﺩﺍﺷﺘﻨــــــﺖ "
ﺑــــــﻪ " ﻣﻌﺠــــــﺰﻩ " ﺩﻝ ﺑﺴﺘــــــﻪ ﺍﻡ ..........
+5

farid2218
farid2218
۱۳۹۲/۱۲/۰۴

الان ی بچه هفت ساله تخت خواب دونفره داره زمان ما مارو میذاشتن روی پاشون به حالت سانتریفیوژ انقد تکونمون میدادن تا پلاسمای خونمون از هم جدا میشد و دراین حالت به بیهوشی مطلق میرسیدیم