دیوار کاربران


hamidjoon319
hamidjoon319
۱۳۹۳/۰۳/۰۵

بپاس خوبیهایت

که از ذهنم که میگذرد

لبخند پر مهر خدا را

برایت آرزومندم



زندگی به کامت دوست خوبم

amir107
amir107
۱۳۹۳/۰۳/۰۵

یک نفر امد قرارم را گرفت

برگ و بار و شاخسارم را گرفت

چهار فصل من بهار بود حیف

باد پائیزی بهارم را گرفت

اعتباری داشتم در پیش عشق

با نگاهی اعتبارم را گرفت

عشق یا چیزی شبیه عشق بود

امد و دار و ندارم را گرفت

درد دارد

وقتی چیزی را کسر میکنی که با وجود

hamidjoon319
hamidjoon319
۱۳۹۳/۰۳/۰۵

مثل یک درنای زیبا تا افق پرواز کن

نغمه ای دیگر برای فصل سرما ساز کن

زندگی تکرارِ زخمِ کهنه دیروز نیست

بالهای خسته ات را رو به فردا باز کن ...



baraye to

hamidjoon319
hamidjoon319
۱۳۹۳/۰۳/۰۵

مثل یک درنای زیبا تا افق پرواز کن

نغمه ای دیگر برای فصل سرما ساز کن

زندگی تکرارِ زخمِ کهنه دیروز نیست

بالهای خسته ات را رو به فردا باز کن ...



baraye to

hamidjoon319
hamidjoon319
۱۳۹۳/۰۳/۰۵

تو،

رنگ می‌دهی

به لباسی که می‌پوشی.

بُو می‌دهی

به عطری که می‌زنی.

معنا می‌دهی

به کلمه‌های بی‌ربطی که،

شعـرهای من می‌شـوند…!



برای تو عزیز

hamidjoon319
hamidjoon319
۱۳۹۳/۰۳/۰۵

خودت باش. . .

به اعتبار هیچ شانه ای اشک نریز. . .

به اعتبار هر اشکی شانه نباش. . .

ادمی به خودی خود نمی افتد اگر بیفتد از همان سمتی می افتد که تکیه کرده است. . .(!)



برای دوست دسته گلم

hamidjoon319
hamidjoon319
۱۳۹۳/۰۳/۰۴

اگر موهایت نبود،

باد را

چگونه نقاشی می‌کردم؟!



for my best frinde

hamidjoon319
hamidjoon319
۱۳۹۳/۰۳/۰۳

یک نفر همره باد
آن یکی همسفر شعر و شمیم

یک نفر خسته از این دغدغه ها

آن یکی منتظر بوی نسیم

همه هستیم در این شهر شلوغ

این کفایت که همه یاد همیم!



for all of the best firend

AZAD
AZAD
۱۳۹۳/۰۳/۰۳

دیشب دوباره
گویا خودم را خواب دیدم:
در آسمان پر می‌کشیدم
و لا‌به‌لای ابرها پرواز می‌کردم
و صبح چون از جا پریدم
در رختخوابم
یک مشت پر دیدم
یک مشت پر، گرم و پراکنده
پایین بالش
در رختخواب من نفس می‌زد

آن‌گاه با خمیازه‌ای ناباورانه
بر شانه‌های خسته‌ام دستی کشیدم
بر شانه‌هایم
انگار جای خالی چیزی...
چیزی شبیه بال
احساس می‌کردم!

قیصر امین ‌پور

hamidjoon319
hamidjoon319
۱۳۹۳/۰۳/۰۳

من تو را نمی سرایم

تو …

خودت در واژه ها می نشینی

خودت قلم را وسوسه می کنی

و شعر را بیدار می کنی.



for my firend