گرم است هر دو روی این بالش

دومین شمع رو به زوال است

در گوش من فریاد بی پایان کلاغهای سیاه،

تمام شب چشمهای باز بی‌خواب

و حالا دیگر بسیار دیر است برای حتا به خواب فکر کردن

و مرا تاب سپیدی این پرده نیست

صبح بخیر... صبح.

به هوای آرزوهایت اسپندی دود میکنم

که دور باشد چشم بد از چشمهای مهربانت !

عشق مثل نماز خوندن میمونه

دیگه وقتی نیت کردی نباید به اطرافت نگاه کنی !

..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... .....
..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... .....
..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... .....
..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... .....
..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... .....
..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... .....
..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... .....
..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... .....
..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... .....
..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... .....
..... ..... ..... ..... ..... ..... ..... .....
..... ..... ..... ..... ..... ..... .....

رابطه ها زمانی زیبا می شوند که

برای یاد کردن هیچ دلیلی جز دلتنگی نباشد !

ماجرای مرا پایانی نبود

اگر عطر تو

از صندلی بر نمی‌خواست

دستم را نمی گرفت

و به خیابانم نمی‌برد.

جز دوری نام تو

که بلند تر از خیال کاغذ های من است

این روزها هر چه می نویسم

خط میزنم

چرا همیشه در شعر های بی چرک نویس من

جا برای تو این همه تنگ است ؟

می گذارمت برای وسعت آیینه

در تاریکی اتاقم

http://www.hamkhone.ir/member/93/blog/view/93324--/
اسامی جن ها

ماجرای مرا پایانی نبود

اگر عطر تو

از صندلی بر نمی‌خواست

دستم را نمی گرفت

و به خیابانم نمی‌برد.

تنها بی هوایی آدمی را خفه نمی کند

گاهی هوایی شدن آرام آرام بدون روسیاهی خاموشت می کند

زیبایی‌ام را پایانی نیست

وقتی که در چشمان تو به خواب می‌روم

و هراس کودکانه‌ام را از یاد می‌برم

در عطری که از تو بر سینه دارم

چه بی‌پروا دوستت دارم

و چه بی‌نشان تو را گم می‌کنم

وقتی که دروغ می‌گویم

به زنی که در چشمهای من تو را جستجو می‌کند

و مردی که هر روز از نام تو می‌پرسد.