بلاگ كاربران


مهتاب شب و روزم بیا بامن که فردا بیقرار ماست

بیا با من بیا هردم دلم معطوف این رویاست

بیا تا بگذریم با هم ازین شبهای بی احساس

بیا با من که دل بی تو شبیه کودکی تنهاست

بگو با من خداوندم رضای قلب تو در چیست

که من ذبح تو خواهم کرد تن و روح و وجودم را

سخن با من بگو هردم که من جانانه مشتاقم

ز عشق تو به دست آرم سمرقند و بخارا را

فقط کافیست مرا یک دم خم ابرو به چشمانت

زنم آتش به یکباره تمام عقل و دینم را 

#پیمان_پرتوی

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


ZibaAAAA
ارسال پاسخ