هر لحظه براي نديدن و فراموش كردنت جان ميدهم، خودم را سرگرم بازي با آدمها ميكنم ... اما شب تا خواب را مهمان چشمانم مي كنم فقط و فقط تو را ميبينم ... و صبح باز ميبينم هنوز دوستت دارم ... بي اندازه دوستت دارم
دلتنگ آغوشت شده ام ... مثل همان لحظه هاي بيتابي ام كه محكم در آغوشم ميگرفتي و آرامم ميكردي ... بعد از تو هنوز آرام نگرفته ام ... لعنت به آنكه تو را از من جدا كرد... لعنت

چقدر ساده دلتنگت میشوم و چقدر سخت میشود گفتنش... بالاخره روزی فراموشت خواهم کــــــــــــــــــــــــرد...

.**

باورت بشود یا نه...
روزی می رسد که دلت برای هیچکس به اندازه من تنگ نخواهد شد!
برای نگاه کردنم...اذیت کردنم...خندیدنم...
برای تمام لحظاتی که در کنارم داشتی..
روزی خواهد رسید که در حسرت تکرار دوباره من خواهی بود....میدانم روزی دیگر نیستم ...
و هیچکس تکرار دوباره من نخواهد شد!

بعد از تو...
بعد از تو... حقیقت دارد که زندگی ادامه دارد؛
بعد از تو حقیقت دارد که دیگری هم وجود دارد…
اینها را دیگران به من تلقین کرده اند...
اما نمی دانند بعد از تو بکارت احساس من با تلخی های تو لکه دار شد…
صداقت وجودم با دروغ هایت رنگی و نگاهم بعد از سر به هوایی های تو سرد...
بعد از تو... دیگر احساس ندارم؛ این هم حقیقت دارد...

عاشــــــقم و کس به من نظر نمی کند
شـــــــب تبسمی دگر به من نمی کند

قله خیال من به ارتفاع قاف
عشق واژه ای که چون و دگر نمی کند

خوشبختی داشتن کسی است
که بیشتر از خودش ، تـو را بخواهد
و بیشتر از تو هیچ نخواهد
و تو برایش تمام زندگی باشی . . .

به سلامتی اونایی که
برای داشتنشون لازم نیست
با سیاست باشی و نقش بازی کنی
همین که یک رنگ باشی کافیه . . .

عشق یعنی:
وقتی نیستش به یادشی و می خوای باهاش باشی
وقتی باهاشی همش می خوای نگاش کنی
وقتی نگاش میکنی دوست داری از ته قلب شاد باشه
و وقتی داری نگاش میکنی و میفهمی از ته قلب خوشحاله عاشق تر شی . . .

مستم از باده ،که مستی هم بلاست

باده ی عاشق زهر باده جداست

بی وفا ، مستی مگر از باده ی عشقت نبود

کین چنین دل را شکستی،کین شکستن هم خطاست

چه زود ازم خسته شدی چه زود از یاد بردی منو

چه زود یکی دیگه اومد جامو گرفت تو دل تو

بهم وفا نکردی و تیشه زدی به قلب من

منو به غم نشوندی و گذشتی از کنار من

نمیدونم به جرم عشق یه عمره که زندونیم

توی آتیش غم تو یه عمره دارم میسوزم