بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    درونم تنهاست

  • تعداد نظرات : 4
  • ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۲/۳۰
  • نمايش ها : 371

 

 ابری نیست

بادی نیست

می نشینم لبحوض:

گردش ماهی ها، روشنی، من، گل، آب

پاکی خوشه زیست

***

مادرم ریحان می چیند

نان و ریحان و پنیر، آسمانی بی ابر، اطلسی هایی تر

لای گل های حیاط رستگاری نزدیک

نور در کاسه مس، چه نوازش ها می ریزد

نردبان از سر دیواربلند صبح را روی زمین می آرد

پشت لبخندی پنهان هرچیز

روزنی دارد دیوارزمان که از آن، چهره من پیداست

چیزهایی هست، که نمی دانم

می دانم، سبزه ای رابکنم خواهم مرد

می روم بالا تااوج، من پر از بال و پرم

راه می بینم در ظلمت من پر از فانوسم

من پر از نورم و شن

و پر از دارو درخت

***

پرم از راه، ازپل، از رود، از موج

پرم از سایه برگی درآب

چه درونم تنهاست

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


LaMis
ارسال پاسخ

عالی بود امیر جان

Cuteboy
ارسال پاسخ


ممنون

مريم
ارسال پاسخ

آخي چرا درونت تنهاست

maryam1352
ارسال پاسخ

ممنون زیبا بود