دیوار کاربران


sara22
sara22
۱۳۹۲/۰۴/۰۵

امشب دلم هوای آن کافه را کرده
که چایش از مهر تو
و قندش محبت تو باشد
و تنها مشتری کافه من باشم …

sara22
sara22
۱۳۹۲/۰۴/۰۵

دوست داشتن به تعــــداد دفعات گفـــــتن نیست !
حسی است ؛
که باید بــــــی کلام هم لمــــــس شود …

sara22
sara22
۱۳۹۲/۰۴/۰۵

می ترسم کسی نه خودت را،
که دوست داشتنت را از من بگیرد !
.

sara22
sara22
۱۳۹۲/۰۴/۰۵

“دوستت دارم” هایت را به کسی نگو
نگه دار برای خودم
من جانم را
برای شنیدنش
کنار گذاشته ام . . .

sam2
sam2
۱۳۹۲/۰۴/۰۵

گذشت ، دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم
حالا یک بار از شهر می رویم…
یک بار از دیار … یک بار از یاد … یک بار از دل … و یک بار از دست…

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۰۴/۰۵

سه تا زن توی تصادفی کشته شدن و سه تاشون رفتن بهشت!

دمِ درِ بهشت مامور نگهبان گفت:

شما آزادید هر کاری بکنید ، تنها قانون اینجا اینه که : روی اردک ها پا نذارین!

زنها قبول کردن و رفتن توی بهشت.

خیلی زیبا و سرسبز بود ولی همه جا پر از اردک بود!

همونجا اولین زن پاش رفت روی یه اردک و ازدک له شد...

مامور نگهبان همون لحظه همراه با یه مرد خیلی بدقیافه اومد و گفت :

تو قانون رو نقض کردی و برای تنبیهت باید تا

ابد با این مرد بمونی ...

فردا اون روز ، زن دوم پاش رفت روی اردک و مامور نگهبان سریع اومد

و همراهش یه مرد زشت دیگه بود و گفت :

توام قانون رو نقض کردی و باید تا ابد با این مرد بمونی برای تنبیه ...

زن سوم که اینا رو دیده بود خیلی ترسید و حواسشو جمع کرد

که پاشو روی اردک ها نذاره!

چند ماه همینجوری گذشت که یه روز نگهبان با یه مرد فوق العاده خوش تیپ

و زیبا اومد!نگهبان رو به زن کرد و گفت : شما باید تا ابد پیش همدیگه بمونید ...

زن که توی عمرش همچین مردی ندیده بود با ذوق از مرده پرسید :

واااای من نمیدونم چیکار کردم که پاداشم تو هستی ..!

مرده گفت : منم چیزی نمیدونم ! فقط میدونم که یه اردک رو له کردم ..!

reza21565
reza21565
۱۳۹۲/۰۴/۰۵

تو چه گفتی سهراب؟

قایقی خواهم ساخت ..

با کدوم عمر دراز؟

نوح اگر کشتی ساخت، عمر خود را گذراند

با تبر روز و شبش، بر درختان افتاد

سالیان طول کشید، عاقبت اما ساخت

پس بگو ای سهراب ... شعر نو خواهم ساخت

بیخیال قایق ....

یا که میگفتی ....

تا شقایق هست زندگی باید کرد؟

این سخن یعنی چه؟

با شقایق باشی.... زندگی خواهی کرد

ورنه این شعرو سخن

یک خیال پوچ است

پس اگر میگفتی ...

تا شقایق هست، حسرتی باید خورد

جمله زیباتر میشد

تو ببخشم سهراب ...

که اگر در شعرت، نکته ای آوردم، انتقادی کردم

بخدا دلگیرم، از تمام دنیا، از خیال و رویا

بخدا دلگیرم، بخدا من سیرم، نوجوانی پیرم

زندگی رویا نیست

زندگی پردرد است

زندگی نامرد است، زندگی نامرد است!

KinGaMiR
KinGaMiR
۱۳۹۲/۰۴/۰۴

+5+

ALi_213
ALi_213
۱۳۹۲/۰۴/۰۴

چقدر کم توقع شده ام
نه آغوشت را می خواهم نه یک بوسه ات را..

همین که بیایی و از کنارم رد شوی کافیست

مرا به آرامش می رساند….

حتی اصطحکاک سایه هایمان…

X_REZA_X
X_REZA_X
۱۳۹۲/۰۴/۰۴











_..-♥*°*♥-..❺ ღ ®..-♥*°*♥-.._