دیوار کاربران


M_Rastegari
M_Rastegari
۱۳۹۲/۰۴/۱۴

الهی…در شگفتم از آنکه کوه را می شکافد تا به معدن جواهر دست یابد

ولی خویش را نمیکاود تا به مخزن حقایق برسد


○•shadow•○
○•shadow•○
۱۳۹۲/۰۴/۱۴

حواستــ بــِہ دلـتــْ باشـد

آטּ را هَر جایــے نگذار ...

ایـטּ روزهـا دلـ را مـیدزدنـد

بعد کہ بہ دردشاטּ نخوردے

جاے صنـدوق پسـتــ آטּ را

در سطل آشـغالـ مـے انـداَزنـد

و تو خوبــ میدانــے دلــے کہ الـمثنــے شد

دیگر دلـ نمــے شود

○•shadow•○
○•shadow•○
۱۳۹۲/۰۴/۱۴

نـِمــیــدانـَـґ چـِشـــمــــانـَت

بـــا مــَـלּ چـِـہ میــکــُــنـد

وقـتــے کــِہ نـِـگاهَــґ میکـُنے ...

چـِنـاלּ دلـــَ ـґ از شـِـیطـَـنـَـت نـگـــاهَـت مــیــلـ ـَــرزد !

ڪـِـہ حــ ـس مـیـکـُـــنـَـمـ چـِـقـَــــدر زیـبـــاســتـــ

فــَــدا شـُـدלּ بـــَـراے چـَـشـمـهـایـے ڪـِـہ

تـَـمـــــــــاґ دُنــیــــــاســتــْ …

saeedcj
saeedcj
۱۳۹۲/۰۴/۱۰

گراهام بل ِ لعنتی عزیز

تلفنی که زنگ نمی خورد که نیازی به اختراع نداشت !!!

حوصله ات سر رفته بود ...

" چسب ِ قلب " اختراع می کردی ؛

می چسباندیم روی این ترک های قلب ِ صاحب مرده ـمان!

و غصه ی زنگ نخوردن ِ تلفنی که ...

اختراعش نکرده ای را نمی خوردیم !!

ساده بگویم گراهام بل عزیز !

حال ِ این روزهای مرا ، تو هم مقصری ...
saeedcj

Baraaan
Baraaan
۱۳۹۲/۰۴/۰۹

رفت ......... به سلامت.
من خدا نبستم بگویم گر صد بار توبه بشکست باز ای...
انکه رفت به حرمت انچه با خود برد حق بر گشتن ندارد...
رفتنش مردانه نبود لا اقل مرد باشد برنگردد....
خط زدن بر من پایان من نیست....
اغاز بی لیاقتی اوست........

TaNaZz
TaNaZz
۱۳۹۲/۰۴/۰۸

بهتره نداشته باشیش
.
..
.
.
.
.

.
.
تا این که داشته باشی و ندونی با چند نفر شریکی...

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۰۴/۰۸

وقایع خوش زندگي مثل درختان سبز و خرمي است

که وقتيکه از دور نظاره شان می کنيم خيلي زيبا به نظر می رسند

ولي به مجرد آنکه نزديکشان شده و در داخلشان می رويم

زيبائيشان هم از بين می رود ،

شما در اين موقع نمی توانيد بفهميد زيبائیش به کجا رفته ،

آنچه می بينيد چند درخت خواهد بود و بس.

شوپنهاور

M_Rastegari
M_Rastegari
۱۳۹۲/۰۴/۰۸

ای مهربان!

مرا یاد کن، آنگاه که خدا را صدا میکنی ؛ شاید به صداقت قلب پاکت،

من نیز اجابت شوم . . .

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۰۴/۰۸

دیشب خدارو دیدم...

گوشه ای آرام میگریست...

من هم کنارش رفتم و گریستم...

هر دو یک درد داشتیم ...

" آدم ها...."

عجب از آدمایی، که نشانه‌هایت را می‌بینند و

انکارت می‌کند ...

و عجب از تو که انکارشان را میبینی و

مهربانی میکنی . . .

(:
(:
۱۳۹۲/۰۴/۰۷

به سلامتی همه رفقایی که نه دنیا عوضشون میکنه و نه من با دنیا عوضشون میکنم !