دیوار کاربران


mahdiyar2012
mahdiyar2012
۱۳۹۲/۱۲/۲۲

http://www.hamkhone.ir/member/3376/blog/view/93612--/

farid2218
farid2218
۱۳۹۲/۱۲/۲۲

خـــــــــــدا …
اینقدر تو خودم ریختم ،
که از سرمم گـذشــت…
دارم غـــــــرق میشم …
دسـتت کــــــجاست!!!

farid2218
farid2218
۱۳۹۲/۱۲/۲۲

آه خدایا …
عجب دورانی بود
کودکی …
التیام زخمهایش
بوسه های گرم و صادقانه بود
و اکنون …
گذشت زمان
التیامی بر زخمها نیست
یادمان می دهد
چگونه با درد زندگی کنیم

niyaz2212
niyaz2212
۱۳۹۲/۱۲/۲۲

آهای قاضی ....
نامردی اگر حکم قصاص ندهی

برای زنی که در بالین من است اما در فکر او.....

سلام عزیزم همه واسه بلاگم نظر دادن عدم حضور شما خیلی خودشو نشون میده...منتظرتم

خیانت محض.......

http://www.hamkhone.ir/member/27335/blog/view/92374/

farid2218
farid2218
۱۳۹۲/۱۲/۲۲

روی قلبی نوشته بودن شکستنی است ؛ مواظب باشید !!!
ولی من روی قلبم نوشتم شکسته است ، راحت باشید !

sami_danger
sami_danger
۱۳۹۲/۱۲/۲۱

معروف است که رضا شاه هر از گاهی با لباس مبدّل و سرزده به پادگان های نظامی ميرفت تا از نزدیک اوضاع را بررسي کند؛ در یکی از این شبها که سوار بر جيپ به طرف پادگانی میرفت، در بين راه سربازی را که يواشکي جيم شده بود و بعد ازعرق خوري های فراوان، مست و پاتیل، به پادگان بر میگشت را سوار کرد ؛
رضا شاه با لحني شوخ و برای آنکه از او حرف بکشد، به سرباز گفت: ناکس! معلومه کمی دمی به خُمره زدی؟
سرباز با افتخار گفت: برو بالا... یعنی بیشتر
رضا شاه: يه ليوان زدی؟
سرباز: برو بالا
رضا شاه: یه چتول زدی؟
سرباز: برو بالا
رضا شاه: يه بطر زدی؟
سرباز: بزن قدّش
بعد رضا شاه میگه: حالا ميدونی من کیم؟
سرباز کمي جا میخورد و میپرسد که: نکند که گروهبانی؟
رضا شاه: برو بالا
سرباز: افسری؟
رضا شاه: برو بالا
سرباز: تيمسار؟
رضا شاه: برو بالا
سرباز: سردار سپه؟
رضا شاه: بزن قدّش
همینکه رضا شاه به او دست میدهد، لرزش دستان سرباز را احساس میکند. از او میپرسد: چیه؟ ترسیدي؟
سرباز: برو بالا
رضا شاه: لرزیدی؟
سرباز: برو بالا
رضا شاه: ريدي؟
سرباز: بزن قدّش

hosein12345
hosein12345
۱۳۹۲/۱۲/۲۱

باید به دورِ خود یک دیوار تنهایی کشید،
نه برای اینکه دیگران را از خودت دُور کنی،
بلکه ببینی چه کسی برای دیدنت
دیوار را خراب می‌کند...!

hosein12345
hosein12345
۱۳۹۲/۱۲/۲۱

هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را
چون رازی در سینه محفوظ داری.
خودت را مجبور به بیان آن‌ها کن.
به دوستان و همه‌ی آنهایی که دوستشان داری
بگو چقدر برایت ارزش دارند.
اگر نگویی فردایت مثل امروز خواهد بود
و روز بی ارزشی خواهی داشت. ... .
همراه با عشق

hosein12345
hosein12345
۱۳۹۲/۱۲/۲۱

دوست داشتن احتمالا بهترین شکل مالکیت است
اما مالکیت بدترین شکل دوست داشتن ...

reyhaneh
reyhaneh
۱۳۹۲/۱۲/۲۱

بــــــاور کن خیلی حـــــــرف است

وفـــــــــادار دســـــــــت هایی باشی ،

که یکبار هم لمســـــــشان نکرده ای…

بلاگ سخنان اموزنده میکل انز زدم خوشحال میشم عطر

حضورتون حس کنم نظر یادتون نره