دیوار کاربران


๓คh๓໐໐໓
๓คh๓໐໐໓
۱۳۹۳/۰۲/۲۷

دختره از نیمرخ شبیه قالپاق پیکانه
استاتوس گذاشته: درگیرم نشو رسوا نمی شم !!!
یکی نیست بگه آخه پلشت، برو خدا رو شکر کن عامل جنگ جهانی سوم نشدی...

๓คh๓໐໐໓
๓คh๓໐໐໓
۱۳۹۳/۰۲/۲۷

دختره از نیمرخ شبیه قالپاق پیکانه
استاتوس گذاشته: درگیرم نشو رسوا نمی شم !!!
یکی نیست بگه آخه پلشت، برو خدا رو شکر کن عامل جنگ جهانی سوم نشدی...

๓คh๓໐໐໓
๓คh๓໐໐໓
۱۳۹۳/۰۲/۲۷

ﭘﺴﺮ : من دیگه نمیتونم با تو دامه بدم!
.
.
ﺩﺧﺘﺮ : ولی من بدون طاقت نمیارم... بفهم!
ﭘﺴﺮ :دیگه برام مهم نیستی هر کاری که دوس داری بکن!!
.
.
دختره با او حال داغون گوشیشو نگاه میکنه که عکس عشقش رو صفحشه
گوشیو پرت میکنه

موزیکی که عشقــــش دوست داشت رو گوش میرد
ﺩﻳﮕﻪ طاقتشو از دست داده بود.. انگار یه قسمت از وجودش کم شده بود
.
نمیتونست بخوابه!به پسره اس ام اس داد :
وقتی دارم ای اس ام اس رو مینویسم که با من که یه عمری دوست داشتم ﻏﺮﻳﺒﻪ ﺷﺪی
ولی همیشه تو یادم میمونی
خداحافظ! این بار واسه همیشه!
پنجره ی بزرگ اتاقشو باز میکنه..
ﺳﺎﻋﺖ ﺩﻗﻴﻘﺎ 2:48 ﺑﻮﺩ ﮐﻪ تو تاریکی خودشو پرت کرد پایین
دخترک تو تنهایی مُـرد
صبح باباش رفت که بیدارش کنه ولی دختره رو تختش نبود!
موبایل دختره که زنگ میخورد توﺟﻬﺶ ﺭﻭﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ
موبایل رفتﺭﻓﺖ
ﭘﺴﺮهﻯ همش ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻤﺎﺱ ﻣﻴﮕﺮﻓﺖ . ﭼﺸﻢ پدر ﺩﺧﺘﺮﺑﻪاس ام اسی
ﺍﻓﺘﺎﺩﮐﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮه ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ : فدات شم،عسلم،به جون خودم شوخی بود!

مثل قبلا دوست دارم!ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ! ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ!ﺧﻮﺍﻫﺶﻣﻴﮑﻨﻢ!یه فرصت دیگه بم بده!
ﺍﻭﻥ ﭘﻴﺎﻡ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﺳﺎﻋﺖ 2:52 ﺍﺭﺳﺎﻝ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ...
پدر ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪﻃﺮﻑ ﭘﻨﺠﺮﻩﻱ ﺍﺗﺎﻕ ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ
ﻭﭼﻴﺰﻱﮐﻪ ﻣﻴﺪﻳﺪ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﻴﮑﺮﺩ...ﻛﻠﻴﭙﺲ ﺩﺧﺘﺮﺑﻪ تیر برق ﮔﻴﺮﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ .... بعله! دختره هنوز زنده بود

๓คh๓໐໐໓
๓คh๓໐໐໓
۱۳۹۳/۰۲/۲۷

روباهی به زاغی گفت : چه دمی ، چه سری ، عجب پایی ! زاغ عصبانی شد و گفت : بی‌تربیت ! خجالت بکش . اون موقع من کلاس اول بودم. حالا شوهر دارم

00arminkarimi
00arminkarimi
۱۳۹۳/۰۲/۲۷

به بعضیام باس گفت :
ببین عزیزم !
من یدفه قید قرمه سبزی رو زدم ، دو دفعه هم قید ته دیگ ماکارونی رو …
تو که توی زندگیم ازینا بالاتر نیستی که ؟؟؟

AiRiN
AiRiN
۱۳۹۳/۰۲/۲۷

تو را دوست دارم

در این باران

می خواستم تو در انتهای خیابان نشسته باشی

من عبور کنم

سلام کنم

لبخند تو را در باران می خواستم

می خواهم

تمام لغاتی را که می دانم برای تو

به دریا بریزم

دوباره متولد شوم

دنیا را ببینم

رنگ کاج را ندانم

نامم را فراموش کنم

دوباره در آینه نگاه کنم

ندانم پیراهن دارم

کلمات دیروز را

امروز نگویم

خانه را برای تو آماده کنم

برای تو یک چمدان بخرم

تو معنی سفر را از من بپرسی

لغات تازه را از دریا صید کنم

لغات را شستشو دهم

آنقدر بمیرم

تا زنده شوم

(:
(:
۱۳۹۳/۰۲/۲۷

به خاطر داشته باش دست نیافتن به آنچه می‎جویی،

گاه اقبالی بزرگ است.


00arminkarimi
00arminkarimi
۱۳۹۳/۰۲/۲۷

اعتراف میکنم هر روز صبح که بیدار میشم با خودم تصمیم میگیرم که امروز خیلی خلاق و پر انرژی باشم ولی بعد یه صدایی تو سرم میگه : آره اینو خوب اومدی و بعد جفتمون با هم میخندیم و تصمیم میگیریم دورِهمی یه چرتی بزنیم !

mmiillaadd
mmiillaadd
۱۳۹۳/۰۲/۲۷

"تاوان هر دلدادگی
انتظار است
و پاداش انتظار، دلدادگی"

-واهه آرمن-

reyhaneh
reyhaneh
۱۳۹۳/۰۲/۲۷

آدم ها لالت می کنند...

بعد هی می پرسند...

چرا حرف نمی زنی؟؟!

این خنده دارترین نمایشنامه ی دنیاست...!