دیوار کاربران


reyhaneh
reyhaneh
۱۳۹۲/۱۲/۲۰

دروغ بگو تا باورت کنند. . .
آب زیرکاه باش تا بهت اعتماد کنند . . .
بی غیرت باش تا آزادی حس کنند . . .
خیانتهایشان را نادیده بگیر تا آرام باشند . . .
کذب بگو تا عاشقت شوند . . .
هر چه نداری بگو دارم . . .
هر چه داری بگو بهترینش را دارم. . .
اگه ساده ای . . . اگه راستگویی . . .اگه باوفایی . . اگه با غیرتی. . . اگه یکرنگی
همیشه تنهایی رفیق . . .

NeDa
NeDa
۱۳۹۲/۱۲/۲۰

سکوت که ميکنم هر از گاهي ميشنوم ندايي درونم آرام مي گويد
.
.
.
.
ماشالا چقدر خوشگلي .......
من نميگما ندايه درونم ميگه !

❤ ▬▬+❺ ▬▬❤

47atena
47atena
۱۳۹۲/۱۲/۲۰

به سلامتی خودم که حرفای دلم رو به کسی نگفتم . . .

به سلامتی خودم که کوه درد بودم ولی دم نزدم . . .

به سلامتی تنهایی هام که اصلا دوستشون نداشتم . . .

به سلامتی آرزوهایی که نتونستم لمسشون کنم . . .

به سلامتی عشقی که طالعش به اسم من نبود ولی هنوز دوسش دارم . . .

به سلامتی شب هایی که توی تنهایی گریه کردم ولی نمیدونستم برای چی ؟

به سلامتی عشقم که از پشت خنجر زد و رفت . . .

سلامتی من . . . سلامتی تویی که الان اینارو خوندی و یاد عشقت افتادی . . .

به سلامتی تویی که الان دلت گرفت . . .به سلامتی تو رفیق

asal100
asal100
۱۳۹۲/۱۲/۱۹

e
… ei
… eid
. .. eide
. .. eidele ghafel
?. .. didi sale 92 ham tamoom shod
آرزو دارم نوروزی که پیش رو داری
آغاز روزهایی باشد که آرزو داری

asal100
asal100
۱۳۹۲/۱۲/۱۷

تا تو را"یـــــــــاد"میکنم باران می بارد.

نمیدانستم که لمس خیالت هم "وضـــــــــــــــو"میخواهد.

47atena
47atena
۱۳۹۲/۱۲/۱۷

چقد دردناکه که ازش خبر نداشته باشی . . .

جواب SMS تو نده . . .

چند ساعت نگرانش باشی . . .

بعد با یک خط غریبه بهش زنگ بزنی و با دومین بوق گوشی رو برداره . . .

اونوقته که میفهمی دیگه دوستت نداره . . . اونوقت باید تنهاش بذاری رفیق. . .

reyhaneh
reyhaneh
۱۳۹۲/۱۲/۱۶

یادت ای دوست بخیر ، بهترینم خوبی ؟

خبری نیست زتو ! دل من میخواهد ،

که بدانی بی تو ،

دلم اندازه ی دنیا تنگ است ،

می سپارم همه ی زندگی ات را به خدا.

behnaz2012
behnaz2012
۱۳۹۲/۱۲/۱۴

ساعت چهار صبح است....
من شام میخورم و پدرم صبحانه...
عجب فاصله ایست میان دونسل.......

reyhaneh
reyhaneh
۱۳۹۲/۱۲/۱۲

اینجا ایران است سرزمینی که در آن بکارت دختران یک اسکناس سبز ارزش دارد.

سرزمینی که زن بودن را به یک نان شب میخرنــــد

وبازهم انگشت ×**همخونه** بودن× روی زن است.

سرزمینی که عشق را کشته انـــد و به جایش حلوای هـــــوس پخش میکننــــد

ســـرزمینی که برای نواختن ساز دخترک در خیابان سکه به طرفش پـــرت

میکننــــد اینجا ایران است ....

سرزمینی که لذت بردن را رنگ میکننـــد و به جای دوستت دارم میفروشنــــد

من در سرزمینی زندگی میکنم که کــــــــــــــوروش به مـــرد بودنش افتخار میکـــرد

نه اینکه از× نامــــرد بودنش اسم زن را **همخونه** بگذارد×

××اینجا سزمین کوروش است××

reyhaneh
reyhaneh
۱۳۹۲/۱۲/۰۹

معلم عصبی دفتر رو روی میز كوبید و داد زد: سارا ...
دخترك خودش رو جمع و جور كرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم كشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟
معلم كه از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترك خیره شد و داد زد:
چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نكن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت كنم!
دخترك چونه ی لرزونش رو جمع كرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:

خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن...
اونوقت می شه مامانم رو بستری كنیم كه دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشك بخریم كه شب تا صبح گریه نكنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره كه من دفترهای داداشم رو پاك نكنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...

معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ...
و كاسه اشك چشمش روی گونه خالی شد . . .