شعر سنگ قبر پروین اعتصامی
پروین اعتصامی از شاعران بزرگ ایران بود که در حدود سال 1285 خورشیدی به دنیا امد . او در خانواده ای ادبی در تبریز به دنیا امد . پدرش نویسنده و مترجم بود . مهمترین اثر پروین دیوان آثار اوست که شامل غزلیات و قطعه ها و دیگر اشعار او میشود بیشتر شعر های پروین به سبک مناظره است . او در 35 سالگی و در اوج جوانی چشم از جهان فرو بست . بر روی سنگ قبر او شعری حک شده است که سروده ی خود پروین است این شعر را با هم میخوانیم .

اینکه خاک سیهش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

گر چه جز تلخی از ایام ندید

هر چه خواهی سخنش شیرین است

صاحب آنهمه گفتار امروز

سائل فاتحه و یاسین است

دوستان به که ز وی یاد کنند

دل بی دوست دلی غمگین است

خاک در دیده بسی جان فرساست

سنگ بر سینه بسی سنگین است

بیند این بستر و عبرت گیرد

هر که را چشم حقیقت بین است

هر که باشی و زهر جا برسی

آخرین منزل هستی این است

آدمی هر چه توانگر باشد

چو بدین نقطه رسد مسکین است

اندر آنجا که قضا حمله کند

چاره تسلیم و ادب تمکین است

زادن و کشتن و پنهان کردن

دهر را رسم و ره دیرین است

خرم آن کس که در این محنت‌گاه

خاطری را سبب تسکین است

این شعر نشاندهنده بزرگی پروین است که همواره به یاد مرگ و نیستی نیز بوده است درک مرگ هنگامی که هنوز بدو نرسیده آنهم این چنین درکی و سراییدن شعری در اوج جوانی برای خود نشان از معرفت عمیق پروین دارد .

یه روز یه باباهه داشته روزنامه می خونده بچه اش میاد میگه بابا با هم بازی کنیم؟

باباهه که حوصله نداشته یه تیکه از روزنامه که نقشه دنیا روش بوده رو
تیکه تیکه می کنه میده به بچه می گه فکر کن پازله درستش
کن.

چند دقیقه بعد بچه درستش می کنه مییاردش باباهه می گه توکه
نقشه ی دنیارو بلد نیستی چطور درستش کردی ؟

بچه می گه من ادمای پشت صفحه رو درست کردم اگه ادما درست شن

دنیا هم درست میشه.

دهه70

دختر:جعفر داشتم میومدم یه پسره بهم تیکه انداخت ,به خدا من کاری نکردم..

پسر:چیییییییییییییی؟بی شرف نامرد به ناموس من چشم داره...گمشو خونه,

اسی.ممد بیاین بریم دعوا

دهه90

دختر:عجیجم داشتم میومدم چندتا ماشین واسم وایسادن...

پسر:حق دارن.از بس خوشگل و جیگر شدی خانومی!!!!!!!!!

سنگ قبرم را سفید بگذارید

سفید ِ سفید

یک ماژیک مشکی ، جنس خوب هم کنارش

تا هرکس که به دیدنم آمد ، روی سنگم یادگاری بنویسد ،

حتی داستانی کوتاه …

آخر می دانم آن دنیا هم ، شب ها حوصله ام سر می رود

ها ! راستی ! ماژیک را حتما با زنجیری به نزدیکی قبر ببندید ،



اینجا ایران است

باید کسی را داشته باشی که معنای سه نقطه آخر حرفهایت را بفهمد
کسی که معنای"بیخیال"گفتنت را بفهمد
کسی که بگویی خوبی و باور نکند
کسی که نگویی اما بشنود
بحندی اما باور نکند

_هرکی پیدا کرد حواسش باشه_

امیدوارم امشب که میخوابی بهترین و قشنگ ترین آدمو تو خوابت ببینی ولی بهش عادت نکن چون من نمیتونم هر شب بیام به خوابت.

نامه ی غضنفر ب عشقش...!

بیستون کنده شد

وعشق فرهادبه جایی نرسید

دیگرازتیشه فرهادبدم می آید

خدایا

مارو ببخش که در کار خیر

یا “جار” زدیم…

یا “جا” زدیم…

دختـــری به کوروش کبیر گفت: مــــن عاشقت هستـــم. کوروش گفت: لیاقت شمــــــا برادرم است که از من زیبا تر است و پشت سر شما ایستاده، دختـــــــــرک بر گشت و دید کسی نیست، کوروش گفت:اگـــــر عاشـــــــــــــــق بودی پشت ســــرت را نگاه نمیکردی

وقتی"مجازی"دل بستی
"مجازی" وابسته شدی
و "مجازی" عاشق شدی
منتظر روزی باش که ...

"واقعی" دل بکنی
"واقعی" بُـغض کنی
و "واقعی" اشک بریزی و خاکستر بشی