دیوار کاربران


abilo
abilo
۱۳۹۳/۰۳/۲۱

توی آسانسور بودم یه دختری هم سوار شد

اول ساکت بود بعد گفت : چطوری ؟

گفتم : الحمدلله

یه نگاهی به من کرد ، هندزفری شو جابجا کرد !

معلوم شد داره با تلفن حرف می زنه!

هیچی دیگه منم تسبیحم رو از تو جیبم در آوردم ادامه دادم :

الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله الحمدلله …

0Arta
0Arta
۱۳۹۳/۰۳/۲۱

دو روز قبل امتحان :
.امروز رو استراحت مى کنم.از فردا بکوب شروع مى کنم به خر زدن !
يک روز قبل امتحان :
ﺣﺎﻻ ﻭﻗﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺩﺭﺱ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﺩﺍﺭﻳﻢ،
ﮐﻮﻭﻭ. . .ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ
..چيزى نيس درسش آسوونه
شب امتحان :

واااى چقدر زيااااااده ..نميرسم همش رو بخوووونم … بايد صبح پاشم بخووونم
صبح امتحان:

واااااااااى..چراااا من بيدااااااار نشدم..هيچى نخووووندم..هيچى بارم نيس ….خدايا خودت بخيريش کن اين يکى رو قول ميدم وااااسه بعدى خفن بخوووونم

بعد امتحان :
اين يکى رو هم که ترررررر زديم…حالا بريم امروز رو استراحت بکنيم يه ذره روووحيه ام عوض شه

Artaan
Artaan
۱۳۹۳/۰۳/۲۱

قفس یعنی دهان من

وقتی زبانم روی اسم تو قفل می شود

Artaan
Artaan
۱۳۹۳/۰۳/۲۱

کفش ها چه عاشقانه هایی با هم دارند !

یکی که گم شود دیگری محکوم به آوارگیست . . .

aryan_
aryan_
۱۳۹۳/۰۳/۲۰

مي بندمت به بند گران غم

تا سوي او دگر نكني پرواز

اي مرغ دل كه خسته و بي تابي.........

فروغ

Artaan
Artaan
۱۳۹۳/۰۳/۱۹

عاقبت یک روز مغرب محو مشرق می شود

عاقبت غربی ترین دل نیز عاشق می شود

شرط می بندم زمانی که نه زود است و نه دیر

مهربانی حاکم کل مناطق می شود


Artaan
Artaan
۱۳۹۳/۰۳/۱۹

.

ﺩﺭ ﻗﻠــــــــــــﺐ ﮐﻮﭼﮑـم

فـﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾــــــــــــﯽ ﻣﯿﮑـنی

ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﻧﺎﺋﺐ ﺍﻟﺴﻠﻄﻨﻪ ﺍﯼ

ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺪ ﭼﻪ ﻟﺬﺗــــــــــــــــﯽ ﺩﺍﺭﺩ

بـﻬﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺍﺷــــــــــﺘﻦ !

Artaan
Artaan
۱۳۹۳/۰۳/۱۹

.

ﺩﺭ ﻗﻠــــــــــــﺐ ﮐﻮﭼﮑـم

فـﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﯾــــــــــــﯽ ﻣﯿﮑـنی

ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﻧﺎﺋﺐ ﺍﻟﺴﻠﻄﻨﻪ ﺍﯼ

ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺪ ﭼﻪ ﻟﺬﺗــــــــــــــــﯽ ﺩﺍﺭﺩ

بـﻬﺘﺮﯾﻦ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺍﺷــــــــــﺘﻦ !

nana1346
nana1346
۱۳۹۳/۰۳/۱۹

ﺯﺧﻢ ﻫﺎ
ﺍﻟﺘﯿﺎﻡ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﻨﺪ
ﺍﻣﺎ
ﺑﻪ ﭼﻪ ﻗﯿﻤﺘﯽ ...؟

ﻭﯾﻠﯿﺎﻡ ﺷﮑﺴﭙﯿﺮ

71mamad
71mamad
۱۳۹۳/۰۳/۰۴

دلم می خواهد از دید بعضی آدمها پنهان بمانم
آدمهایی که مدام توی زندگیت سرک می کشند
و با ژست صمیمیت
داشته هایت را می شمارند

احساساتت را خط کشی می کنند

اشتباهاتت را سرزنش می کنند
به چیز هایی که خود ندارند حسادت می کنند
دست می گذارند روی نقطه ضعف هایت و آنها را بزرگ و بزرگتر می کنندو هر کاری که لازم باشد می کنند
تا تو را کوچک و بی رنگ و کدر نشان دهند
این آدمها " آینه " نیستند، " خورده شیشه اند "