بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    وفاداری

  • تعداد نظرات : 17
  • ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۳/۲۰
  • نمايش ها : 620

مرد نصفه شب در حالی که مست بوده میاد خونه و دستش می خوره به کوزه ی سفالی گرون قیمتی که زنش خیلی دوستش داشته، میوفته زمین و میشکنه مرد هم همونجا خوابش می بره...

 

زن اون رو می کشه کنار و همه چیو تمیز می کنه...

صبح که مرد از خواب بیدار میشه

انتظار داشت که زنش جر و بحث و شروع کنه و این کارو تا شب ادامه بده ...

 

مرد در حالی که دعا می کرد که این اتفاق نیوفته میره اشپزخونه تا یه چیزی بخوره ...

که متوجه یه نامه روی در یخچال می شه که زنش براش نوشته...

 

زن : عشق من صبحانه ی مورد علاقت روی میز آمادست ...

من صبح زود باید بیدار می شدم تا برم برای ناهار مورد علاقت خرید کنم...

زود بر می گردم پیشت عشق من

دوست دارم خیلی زیاد....

 

مرد که خیلی تعجب کرده بود

میره پیشه پسرش و ازش می پرسه که دیشب چه اتفاقی افتاده بود؟

 

پسرش می گه : دیشب وقتی مامان تو رو برد تو تخت خواب که بخوابی و شروع کرد به اینکه لباس و کفشت رو در بیاره تو در حالی که خیلی مست بودی بهش گفتی ...

 

هی خانوووم ، تنهااااام بزار ، بهم دست نزن...

من ازدواج کردم...

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


alireza1057
ارسال پاسخ

202020

nora1374
ارسال پاسخ

عالی بود

sasan_07
ارسال پاسخ

mrc
زيبا بود

poua55
ارسال پاسخ

خوب بودمتشکر

ѕнєуɗα
ارسال پاسخ

بسيار زيبا بود......

ممنون


asal100
ارسال پاسخ
Nima717
ارسال پاسخ

سلامتی اونایی که حتی تو مستی همسرشونا به کسی نمیفروشن

00arminkarimi
ارسال پاسخ

مرسی عزیز

↩ᄊªフ¡Ð☯
ارسال پاسخ


ممنون

mahsa777
ارسال پاسخ

بسار زیبا مرسی دوست عزیز

TeYaMi
ارسال پاسخ

قــدیمـآ خیــانَتــ هم "حـــُــرمـــَـــتــــ" داشتـــ..

در خــَفــا انجــامــ میشُــد..

امــا حالـــ...ــا...!

TeYaMi

ممنون

00TeRme
ارسال پاسخ

!

ممنون

AZAD
ارسال پاسخ

میشه ؟
در حد لا لیگا بود
مرسی

hooman53
ارسال پاسخ

بسیار عالی بود

hamze2000
ارسال پاسخ

قشنگ بود

saeed1360
ارسال پاسخ

مرسي واقعا زيبا بود

Ahmad1990
ارسال پاسخ

خیلی زیبا بود
ممنون دوست عزیز