بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    عقاب...

  • تعداد نظرات : 3
  • ارسال شده در : ۱۳۹۲/۱۱/۲۴
  • نمايش ها : 221

من عقابی بودم که نگاه یک مار

سخت آزارم داد

بال بگشودم و سمتش رفتم 

از زمینش کندم 

به هوا آوردم 

آخر عمرش بود که فریب چشمش، سخت جادویم کرد

در نوک یک قله، آشیانش دادم که همین دل رحمی، چه بروزم  آورد

عشق، جادویم کرد

زهر خود بر من  ریخت

از نوک قله زمین  افتادم

تازه آمد یادم، من عقابی بودم

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


Single
ارسال پاسخ

tnk

Masoud_me
ارسال پاسخ

خیلی قشنگ بود عزیزم

tehran92
ارسال پاسخ

مرسی