دیوار کاربران


farid2218
farid2218
۱۳۹۲/۱۲/۱۸

زنــــــدگی !

کلاهت را بـه هوا بیانداز ...

که من دگر جان بازی کردن ندارم !

تــــو بـــردی ..

farid2218
farid2218
۱۳۹۲/۱۲/۱۸

برای توصیف حالم همین یک جمله کافیست . . .

خنده هایم [ درد ] میکند . . .

farid2218
farid2218
۱۳۹۲/۱۲/۱۸

دلــتــنــگــی . . . ؟ حــاضــر√

غــــم . . . ؟ حــاضــر √

درد . . . ؟ حــاضــر √

تنهایی . . . ؟ حــاضــر √

عــشــق . . . ؟غایب

بلنـــــــــدتر میخوانـــــــــم ، عشــــــــــق . . . ؟ غایب

باز هـــــــم نیامــــــــده ؟ ؟ ؟ ! ! !

غیبـــــــــت هایــــــش از حـــــــــد مجاز چنـــــــــدیست کــه گذشتـــــــــه ،

اخــــــــــراجش میــــــــــــــکنم.هم خودش وهم خاطراتش را ...

↩ᄊªフ¡Ð☯
↩ᄊªフ¡Ð☯
۱۳۹۲/۱۲/۱۸

برای اداره کردن خویش از سرت استفاده کن

برای اداره کردن دیگران از قلبت

♥+5
:::::::::::::::::::::::::::::::::::

√ سخـته ....

http://www.hamkhone.ir/member/6095/blog/view/92700--/

بلاگ جدیدم. دوست داشتید سر بزنید و نظرتون بزارید.

farid2218
farid2218
۱۳۹۲/۱۲/۱۸

کــافـه چــی ....

بــر روی مــیـزهـا شــعـر مـی نــویـسد ...

ایــنـجـا ...

طـــعم دلـتـنگــی هـا از قــهـوه هــم تــلـخ تــر اســت ...

farid2218
farid2218
۱۳۹۲/۱۲/۱۸

نه نام بنویسید، نه نشانی!

فقط بنویسید اینجا کسی خوابیده که روزی هزار بار مرده و زنده شده!

بنویسید اینجا قبر یک نفر نیست!!

اینجا یک تن! به همراه هزاران آرزوی زنده به گور شده خوابیده!

اصلا بنویسید اینجا کسی دفن شده، که قبل از زنده بودنش مرده!!

بنویسید....او هر روز مرد....او هر لحظه میان نامردی این مردم جان داده!!

آری...! با خط درشت بنوسید: اینجا یک نفر بدجوری مرده...!

farid2218
farid2218
۱۳۹۲/۱۲/۱۸

در دنيا فقط يک نفر لبخند مرا خواست

"عکاس" بود که اوهم پولش را گرفت

Kaveh33
Kaveh33
۱۳۹۲/۱۲/۱۸

کدوم رو دوست داری برات بفرستم !؟

قل(ب)م !؟

ر(و)حم !؟

ج(س)مم !؟

یا حروف توی پرانتز !!؟

Kaveh33
Kaveh33
۱۳۹۲/۱۲/۱۷

ببار ای باران ، ببار که غم از دلم رفتنی نیست، اشکهای روی گونه ام دیدنی نیست.
ببار ای باران که این تنهایی تمام شدنی نیست، آن لحظه های زیبا تکرار شدنی نیست.
ببار ای باران که شعر تلخ جدایی خواندنی نیست ، غم تلخی که در سینه دارم فراموش شدنی نیست
ببار که دلم گرفته است ، چشمهایم از اشک ریختن خسته است.
ببار ای باران ، که سکوت این لحظه ها با صدای تو و صدای گریه هایم شکسته شود، دلم از غصه ها خالی شود و لحظه هایم مثل همیشه بارانی شود.
ببار ای باران ، آمدن تو مرا آرام میکند ، قطره های تو مرا از چشمان غریبه ها پنهان میکند.
چه آمد بر سرم که اینگونه پریشانم ، باور ندارم که اینگونه تنهایم .
چه آمد بر سرم که اینک آرزوی کسی را دارم که با من قدم بزند در زیر قطره های باران، درد دل کند با من در این حال و هوای دلگیر آسمان.
ببار ای باران که غم از دلم رفتنی نیست ، هوای سرد قلبم گرم شدنی نیست.
راهم را گم کرده ام در کوچه پس کوچه های شهر در این شب بارانی ، کجا بروم، من که سرپناهی را جز تو ندارم ای باران ، در آغوش چه کسی آرام بگیرم من که هیچکس جز خدا را ندارم ای آسمان.
ببار ای باران ، این آرامش ناخواسته ام را در زیر قطره های باوفایت از من نگیر ، بی وفا نباش ، ای باران با وفا تنها همین شب هوای مرا داشته باش .

farid2218
farid2218
۱۳۹۲/۱۲/۱۷

به نبودنش عادت میکنی

ولی دلت

بودنش را میخواهد