توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
یه روز یکی دید گل رو ،خواست بچینه تاج سر و
تیزی تیغ ها رو که دید...عقلش بهش گفت که نرو
گل به خار گفت که چرا نمیشی از من ، تو جدا؟؟!
برو میخوام تنها باشم...تو خیلی زشتی به خدا...!!
یه صبح سرد خیلی زود...بوته خار اونجا نبود
با همه عشقی که داشت...با دلی که شکسته بود
چشمای گل یه وقتی دید که دستی اونو از شاخه چید
نگاه گل هر جا که گشت ... بوته خاری رو ندید...!!
نظرات دیوار ها
مقسی
مقسی