توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
به مغازه ارزوها رفتم
ارزوها همه جنس
ابریشم کتان ساتن
همه رنگ
زرد قرمز سبز
بر سر دخل خدا را دیدم
رویا را متر زد
انسانهارا دیدم
همه در حال چانه زدن
به خودم گفتم بخرم ؟نخرم؟
تهی از مغازه بیرون امدم
ارزوهارا پشت سر گذاشتم
سوار تاکسی تنهایی شدم
و ادرس دلم را به او دادم
دور شدم از شهر بیهودگب................
نظرات دیوار ها
بابا یه کم شادباش همه ی بلاگت که منفیه فقط ادمویادغصه هاش می ندازه
مرسی
ایول باحال بود
جالب بود
خوشمون اومد
ممنون
عالي بود
جيبز
خیلی قشنگ بود.
کی ؟ من ؟
آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان
نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی
رهی معیری
خيلى قشنگ
زیبا بود خانمی مرسی