توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
مردونگی...
- این پسرایی كه ته ریش دارن اینایی كه باشگاه نرفتن و هزار تا قرص و آمپول نزدن اینایی كه زیر ابرو بر نداشتن اینایی كه قدشون نه خیلی بلنده نه كوتاه اینایی كه موهاشون نه بلنده نه بلوند اینایی كه واسه جلب توجه دخترا تو خیابووون هزارتا دلقك بازی در نمیارن اینایی كه وقتی كه تو كوچه تاریك دختر از روبرو بیاد سرشونو پایین میندازن تا دختره احساس آرامش كنه اینایی كه تو تاكسی جمع میشینن تا دختره ر…
زود گذشت...
- ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺮﺍﺳﺘﺮﺱ ﺗﺮﯾﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﯾﮑﺘﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯿﺸﺪ ﻣﺒﺼﺮ ﺩﻓﺘﺮﺍ ﺭﻭ ﺟﻢ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻣﯿﺬﺍﺷﺖ ﺭﻭ ﻣﯿﺰ ﻣﻌﻠﻢ . ﻫﯽ ﺣﻮﺍﺳﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﺩﻓﺘﺮﻣﻮﻥ ﺑﻮﺩ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﮐﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﺻﺤﯿﺢ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﯾﮑﺘﻪ ﻣﺎ ﻣﯿﺸﻪ ﻧﻮﺑﺘﻤﻮﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﺪ ﻫﻤﺶ ﭼﺸﻤﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﻏﻠﻂ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﯾﺎ ﻧﻪ ﻗﻠﺒﻤﻮﻧﻢ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﻣﯿﺰﺩ ...... زود گذشت ....خیلی زود…
عجب...
- دختره توی کتابخانه نشسته بود و داشت مطالعه میکرد که یه پسر اومد و گفت میتونم کنارتون بشینم؟؟؟؟ دختره بلند داد زد. . .من خونت نمیااااام. . .اینو بفهم!!!!! همه به پسره نگاه کردنو سرشونو به نشونه ی تاسف تکون دادن. . . پسره رفت و ی گوشه ی دیگه نشست.. چند دقیقه بعد دختره وسایلشو جمع کرد و رفت پیش پسره و گفت من روانشناسم. . . خوب بلدم ادمارو خجالت زده کنم. . . پسره هم داد زد . . . اوووه 100هزارتومان واس…
...
- ﺑـــﺎﯾــﺪ ﺗــﻮﯼ ﺭﺧــﺘــﺨــﻮﺍبت، ﻗـــﺒــﻞ ﺍﺯ ﺧـــﻮﺍﺏ ﺻـﺤـــﺒﺖ ﮐـــــﺮﺩ. ﺳـــﺒــﮏ ﻣـﯿـــﺸﯽ. ﺣـــﺎلــــا ﯾــــﺎ ﺑـــﺎ عــشــقــت، ﯾـــﺎ ﺑــﺎ ﺧــــﻮﺩﺕ، ﯾـــﺎ ﺑـــﺎ ﺧـــﺪﺍﺕ..
...
- يه سوال چرا اكثر سريالاي تركي داستاناش بر مبناي اين جمله س كه: دوست داري با دوست من كه دوست داره بادوست تو دوست بشه دوست بشي واقعا چچچچچچچچچچچچرا
...
- اقا چندسال پیش که هنوز دبیرستان بودم یه روز یکی از بچه ها وقتی اومد سرکلاس دیدم یه چسب زخم گنده رو ابروش چسبونده ماهم فکر می کردیم خورده زمین یا دعوا کرده که اینجوری شده،هرچی که ازش می پرسیدیم جواب نمی داد تا اینکه معلم صداش زد گفت بیا اینجا،تا رفت جلو ،معلمه چسب زخمو از رو ابروش برداشت یهو کلاس از خنده منجرشد،اخه دیوونه میخاسته زیر ابروشو برداره بلد نبوده تیغو انداخته بود وسط ابروشو برداشته بود…
خخخخخ
- ما وختی اینترنت خونمون قطع میشه یهو همه یه جوری باهم از اتاقاشون میان بیرون انگار زلزله اومده :)))))
والااااااااا
- بعضی از پسرا یه جوری یقشونو باز میذارن ک انگار میخوان بچه شیر بدن!!!!!!!!!!!))))))))))))) دوستان در جریان باشن...
عجب!!!!!!!
- خسته و کوفته اومدم خونه داداشم رو در پذیرایی یادداشت گذاشته یه نوشته گذاشتم تو اتاقت برو بردار... رفتم تو اتاق دیدم نوشته سرت کلاه گذاشتم یادداشت اصلی پشت همون برگه ایه که رو در بود... رفتم یادداشت رو درو کندم پشتش نوشته یه یادداشت تو یخچاله زیر ظرف میوه ها... منم حرصم گرفت بدون توجه به یادداشت یه نیمرو درست کردم و خوردم... بعد ناهار یادداشت زیر ظرف میوه رو خوندم دیدم نوشته ما رفتیم خونه خاله اما …
بسلامتی بابام ک عاشقشم!!!!!!!!!
- فرض کن یه 148 چرخ با 10 تن بار و سرعت 180تا محکم بزنه رو ترمز . . . . . . . . . اون میشه خنده ی بابام :)))))