دیوار کاربران


enrique
enrique
۱۳۹۳/۰۱/۱۳

من پذیرفتم شکست خویش را!

من پذیرفتم که عشق افسانه است!

این دل درد آشنا دیوانه است!

میروم شاید فراموشت کنم!

یا فراموشی هم آغوشت کنم!

میروم از رفتنم دل شاد باش!

از عذاب دیدنم آزاد باش!

گرچه تو تنهاتر از من میشوی!

آرزو دارم ولی عاشق شوی!

آرزو دارم بفهمی درد را!

تلخیه برخوردهای سرد را!

enrique
enrique
۱۳۹۳/۰۱/۱۳

من پذیرفتم شکست خویش را!

من پذیرفتم که عشق افسانه است!

این دل درد آشنا دیوانه است!

میروم شاید فراموشت کنم!

یا فراموشی هم آغوشت کنم!

میروم از رفتنم دل شاد باش!

از عذاب دیدنم آزاد باش!

گرچه تو تنهاتر از من میشوی!

آرزو دارم ولی عاشق شوی!

آرزو دارم بفهمی درد را!

تلخیه برخوردهای سرد را!

enrique
enrique
۱۳۹۳/۰۱/۱۳

من پذیرفتم شکست خویش را!

من پذیرفتم که عشق افسانه است!

این دل درد آشنا دیوانه است!

میروم شاید فراموشت کنم!

یا فراموشی هم آغوشت کنم!

میروم از رفتنم دل شاد باش!

از عذاب دیدنم آزاد باش!

گرچه تو تنهاتر از من میشوی!

آرزو دارم ولی عاشق شوی!

آرزو دارم بفهمی درد را!

تلخیه برخوردهای سرد را!

enrique
enrique
۱۳۹۳/۰۱/۱۳

من پذیرفتم شکست خویش را!

من پذیرفتم که عشق افسانه است!

این دل درد آشنا دیوانه است!

میروم شاید فراموشت کنم!

یا فراموشی هم آغوشت کنم!

میروم از رفتنم دل شاد باش!

از عذاب دیدنم آزاد باش!

گرچه تو تنهاتر از من میشوی!

آرزو دارم ولی عاشق شوی!

آرزو دارم بفهمی درد را!

تلخیه برخوردهای سرد را!

enrique
enrique
۱۳۹۳/۰۱/۱۳

من پذیرفتم شکست خویش را!

من پذیرفتم که عشق افسانه است!

این دل درد آشنا دیوانه است!

میروم شاید فراموشت کنم!

یا فراموشی هم آغوشت کنم!

میروم از رفتنم دل شاد باش!

از عذاب دیدنم آزاد باش!

گرچه تو تنهاتر از من میشوی!

آرزو دارم ولی عاشق شوی!

آرزو دارم بفهمی درد را!

تلخیه برخوردهای سرد را!

enrique
enrique
۱۳۹۳/۰۱/۱۳

من پذیرفتم شکست خویش را!

من پذیرفتم که عشق افسانه است!

این دل درد آشنا دیوانه است!

میروم شاید فراموشت کنم!

یا فراموشی هم آغوشت کنم!

میروم از رفتنم دل شاد باش!

از عذاب دیدنم آزاد باش!

گرچه تو تنهاتر از من میشوی!

آرزو دارم ولی عاشق شوی!

آرزو دارم بفهمی درد را!

تلخیه برخوردهای سرد را!

enrique
enrique
۱۳۹۳/۰۱/۱۳

دیشب ازدلتنگیت بغضی گلویم راشکست/گریه ای شدبرفراز آرزوهایم نشست/من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل/تا بماند یادی
ازروزی که برقلبم نشست…

enrique
enrique
۱۳۹۳/۰۱/۱۳

تو رفتى
اما…
همه چیز را
در آغوش من جا گذاشتى…!!!

00arminkarimi
00arminkarimi
۱۳۹۳/۰۱/۱۳

مریض :
خانم دکتر دارم از درد میمیرم منو بکش راحت بشم
دکتر :
من خودم کارم رو خوب بلدم نیاز به تذکر شما نیست

mahsa1
mahsa1
۱۳۹۳/۰۱/۱۳

هنوز دل خوشم
به “خدانگهدارت”
اگر نمى خواستى برگردى
اصرارى نبود که خدا
مرا نگه دارد…!!!