امسال سیزده بدر چند تا راننده وانت می خوام استخدام کنم از اون گره های دولا پهنا به سبزه ها بزنن

بلکم فرجی شه و یه خواستگار بیاد در خونتون !

امسال سیزده بدر چند تا راننده وانت می خوام استخدام کنم از اون گره های دولا پهنا به سبزه ها بزنن

بلکم فرجی شه و یه خواستگار بیاد در خونتون !

وقتی باران می بارد همه چیز زیبا میشود . گلها، درختان، همه چیز...
.
.
.
میگما تو هم برو زیر بارون شاید یه فرجی شد !!!!

فکر میکردم تو همدردی!
ولی نه!
تو هم دردی

ﺯﻥ ﺑﺎﺱ ﻭﺳﻂ ﺳﺮﯾﺎﻝ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﺶ

ﯾﻬﻮ ﺑﺰﻧﻪ ﺷﺒﮑﻪ ﻭﺭﺯﺵ ﺑﮕﻪ ﻋﺸﻘﻢ ﻓﻮﺗﺒﺎﻟﺖ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﺪ !

ﺍﯾﻨﺎ ﺯﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻥ ، ﺍﯾﻨﺎﺭﻭ ﺑﮕﯿﺮﯾﻦ بدبختا

سبزه رو از سفره بگیر / ماهی را با خودت بیار
وقتشه بیرون بزنیم / سیزدهمین روز بهار

سیزدتون بدر،
دشمناتون دربدر،
رفقاتون گل به سر،
خوشیهاتون صد برابر.

آدم ها لالت می کنند...

بعد هی می پرسند...

چرا حرف نمی زنی؟؟!

این خنده دارترین نمایشنامه ی دنیاست...!

به خودت می آیی،

یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند،

نه دستی که شانه هایت را بگیرد،

نه صدای که قشنگ تر از باد باشد

تنهایی یعنی این...

دیدی که چه بی رنگ و ریا بود زمستان ؟
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان
دیدیم فقط سردی او را و ندیدیم
از هر چه دو رنگی است رها بود زمستان
بود هرچه فقط بود سپیدی و سپیدی
اسمی که به او بود سزا بود زمستان
گرمای هر آغوش تب عشق دم گرم
یکبار نگفتند چرا بود زمستان
بی معرفتی بود که هر بار ز ما دید
با این همه باز اهل وفا بود زمستان
غرق گل و بلبل شد اگر فصل بهاران
بوی گل یخ هم به هوا بود زمستان
با برف بپوشاند تن لخت درختان
لبریز و پر از شرم و حیا بود زمستان
در فصل خودش ، شهر خودش ، بود غریبه
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان …