دیوار کاربران


UnKnOWnbOy
UnKnOWnbOy
۱۳۹۳/۰۸/۲۷

برای شاد بودن ، به بدنی سالم و حافظه ای ضعیف نیاز داریم . . .

0Arta
0Arta
۱۳۹۳/۰۸/۲۶

هـمـیشـهـ ی جـوری زنـدگـی کـن کـهـ اگـهـ رفـتـی جــلـوی ایـنـهـ روت بـشـهـ بـهـ چـشـمـای خـودت نِِـگـاه ُُــکنی..!¡!

+5

↩ᄊªフ¡Ð☯
↩ᄊªフ¡Ð☯
۱۳۹۳/۰۸/۲۶

اشک هایی که پس از هر شکست میریزیم

همان عرقیست که برای پیروزی نریخته ایم

.
5♥

nataris21
nataris21
۱۳۹۳/۰۸/۲۶

عکس العمل پسرا وختی یه دخدر با قیافه زشت رو مخ میکنن

.

.

.

گور باباش از هیچی که بهتره )))))))))

8metri16
8metri16
۱۳۹۳/۰۸/۲۵

تصمیم بگیریدکه در زندگی موفق باشید

در آن صورت شادی راهش را به طرف شماپیدا میکند

و اتفاقات خوشایند و دلپذیری برای شما رخ خواهد داد

،،،،،،،،،،،،،،،مهــــــــــــــربــــــــون بــــــــــــاش،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

8metri16
8metri16
۱۳۹۳/۰۸/۲۴

ذهن تو ، در هر لحظه قادر است

تنها یک فکر را در خود جای دهد

پس کاری کن ، که آن فکر مثبت و سازنده باشد

،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،، مهـــــــر بـــــــــــــون بـــــــــــــــاش ،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،

nataris21
nataris21
۱۳۹۳/۰۸/۲۴

دفترچه تلفن گوشی جنتی :
.
.
.
.
نگهبان غار حرا
ایرانسل یزید
خونه چنگیزخان مغول
خونه حوا جونم
تلفن ثابت کوروش کبیر
کارخانه سنگ حجر الاسود
خونه خدا
هابیل جونم
دایناسور فروشی
نجاری نوح
قصابی ابراهیم
یوسف کنعان
رازی عرق فروش
ادیسون برقکار
داداش گالیله
دفتر هماهنگی جنگهای پیامبر
خونه بلال
یار خوشگلم زلیخا ایرانسل
عزیز دلم زلیخا خط ثابتش
زلیخا خونه
عزرائیل دیوث...!!! ))))))))

↩ᄊªフ¡Ð☯
↩ᄊªフ¡Ð☯
۱۳۹۳/۰۸/۲۴

دیروز یه دختر تو خیابون از پورشه پیاده شد اومد به طرفم
گفت : میشه ازتون خواهش کنم با من ازدواج کنید ؟
حاضرم ماشینم و یک میلیارد تومن پول هم بهت بدم
گفتم : نه و رفتم

میدونین بچه ها , اخلاق برا من خیلی مهمه
اول باید سلام میکرد

+5

nataris21
nataris21
۱۳۹۳/۰۸/۲۴

وااای عشق می خواهیم نام زیبایت را بسرایم

بر هر زبان … در هر کرانه… بر لب هر موجودی جاری سازم…

بند بند وجودم را از تو سرشار گردانم… و کوزه جسمم را خالی از هوای غیر تو کنم…

تا شاید.. شاید…

از جاری زلال خویش سرشارم کنی… ای یکتای بی همتا…

ای فرمانروای هستی ام… چگونه بر مملکتت،حکم خواهی راند…

تا کی اندوه را در آن بر می تابی؟؟!! درآن لحظه که بر این اسب وحشی افسار گسیخته

لگام می زدی در سر چه داشتی؟! که اینگونه مرا رام خویشتن ساختی؟؟؟

خیالت در سر،رهایم نمی کند… نمی دانم….

دیگر باید چه کرد؟؟

و تو را باید چون یافت؟؟؟

می خواهم “همه هستی”ام را وام دار حرمتت نمایم

و تـــــــــــــــــــو

درآن هنگام که مرا برگزیدی وعــــــــــــــاشق ساختی آن لحظه ای که می ناب عشق را

کیمیای مس وجودم می گردانیدی….

پی بردم که زندگی ام،بر نامت سند خورده… ودیگر “من” جدای از “تو” نیست!

در همان لحظه بود که از خویشتن خویش،

از آن” همه من” خواستم

تا “تو” شود!!!

تا “ما” شویم

“ما” ی عزیم

با “تو” ام!!!!

ای “من” و ” تو”

با توام!!!

درین رنج نامه،درین زندگی پر از آشوب و درد…

کدامین قطره اش را پسندیدی؟که از دریای

عشقت سیرابم ساختی !!!؟؟؟؟

به کجای این داستان علاقمندی که امید از آن نمی برّی

و همچنان،هر ثانیه آن را،نفس می بخشی

به من هم آن کورسو را نشان بده

ای ” همه من”

می خواهم بدانم

به چه افتخاری زنده ام؟؟؟!!!!

و چه چیز برای بالیدن دارم؟

نشـــــــــــــــــــــــانم بــــــــــــده

تا به اوج ببرمش

تا به بی نهایت عشقت دچارش کنم

به قول سهراب:

من!!!!

آن ماهی سیاه کوچکم که دچار آبی بی کران دریای عشق تو شده است!!!

می بینی؟؟؟

به وسعت عظمتت،تنها

به وسعت دوست داشتنت،دلتنگ

و به وسعت مهربانی ات عاشقم…

نجاتم بده از کنج این ویرانه های به دور از تو

و مرا در جوار خویش

سکنی ده تا

از تو سرشار گردم

بی آنکه اهمیتی داشته باشد مکان و زمانم چیست؟

بی حد و مرز در جوارم باش،

تا در جوارت،بی حد و مرز عشق را تجربه کنم

ای یگانه ی بی همتای “من”

………….

یک بار بگو :

♥♥♥ الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ♥♥♥

↩ᄊªフ¡Ð☯
↩ᄊªフ¡Ð☯
۱۳۹۳/۰۸/۲۳

✾+5=61