دیوار کاربران
masih11
۱۳۹۳/۰۹/۰۴
تیر برقی چوبی ام در انتهای روستا/بی فروغم کرده سنگ بچه های روستا/یاد دارم در زمین وقتی مرا میکاشتند/پیکرم را بوسه میزد کدخدای روستا/حال اما خود شنیدم از کلاغ روی سیم/قدر یک ارزن نمی ارزم برای روستا/قحطی هیزم اهالی را به فکر انداخته است/بد نگاهم میکند دیزی سرای روستا/من که خواهم سوخت حرفی نیست اما کدخدا/تیر سیمانی نخواهد شد عصای روستا… |
|
Amir_omidi
۱۳۹۳/۰۹/۰۳
http://www.hamkhone.ir/member/2796/blog/view/163391/ |
|
8metri16
۱۳۹۳/۰۹/۰۱
لبخند ماجرای عجیبی دارد..! |
|
Kaveh33
۱۳۹۳/۰۸/۳۰
●●●●●●▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬●●●●●ا |
|
behi1010
۱۳۹۳/۰۸/۳۰
عکس و تصویر ﺍﻣﺮﻭﺯ.... ﻫﺮ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﺑﺨﻨﺪﯼ ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﯽ، ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺖ ﺩﻧﯿﺎ کم ... |
|
omid1112
۱۳۹۳/۰۸/۳۰
به آن هایی که دوستشان دارید |
|
parsik
۱۳۹۳/۰۸/۳۰
سلام دوست عزیز... |
|
Amir_omidi
۱۳۹۳/۰۸/۳۰
معادله جالب: از سن خودت 20 سال کم کن. باقيمانده رو با 7 جمع کن. اگه عدد زوج بود با 1 جمع و اگه فرد بود از يک کم کن. اگه رنگ تيره رو دوس داري ضرب در 3 کن و اگه رنگ روشن رو دوس داري ضربدر 3.5 کن. نتيجه نهايي رو ول کن. حال خودت چطوره؟ |
|
nataris21
۱۳۹۳/۰۸/۳۰
میگم مر۳۰ |
|
8metri16
۱۳۹۳/۰۸/۲۹
مردم به این دلیل عشق می ورزند كه غمگین اند؛ به این دلیل در جست و جوی دیگری اند كه تنها هستند |