دیوار کاربران
soheilshahab
۱۳۹۲/۰۴/۰۳
انگار داروخانه هم میداند چقدر زخم خورده ام ... |
|
darya1990
۱۳۹۲/۰۴/۰۲
معرفت” یه موقعى لباس رفاقت بود |
|
darya1990
۱۳۹۲/۰۴/۰۲
تو که نمیدانی خنده هایم چقــــــدر درد میکند |
|
darya1990
۱۳۹۲/۰۴/۰۲
زخــمهـایــم به طعنـه مـی گــوینــد : |
|
darya1990
۱۳۹۲/۰۴/۰۲
میان این همه گرگ خودم را به موش مردگی زده ام،نه اینکه از خورده شدن بترسم ،طاقت زخم تازه را ندارم |
|
darya1990
۱۳۹۲/۰۴/۰۲
چقد دردناکه... |
|
soheilshahab
۱۳۹۲/۰۴/۰۲
هرگاه صدای جدیدی سلام می کند |
|
soheilshahab
۱۳۹۲/۰۴/۰۲
اینجــا صـدای پـا زیــاد می شنــوم...! |
|
soheilshahab
۱۳۹۲/۰۳/۲۹
چشماتو واسه زندگی میخوام دلتو واسه عاشقی. صداتو واسه شادابی دستاتو واسه نوازش. |
|
soheilshahab
۱۳۹۲/۰۳/۲۹
اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم و یا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم اگر از دست من در خلوت خود گریه كردی اگر بد كردم و هرگز به روی خود نیاوردی اگر زخمی كشیدی تو گاهی از زبان من اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من... گناهم را ببخش .... حلالم کن و بعد دعایم کن |