دیوار کاربران


ShahryaR
ShahryaR
۱۳۹۲/۱۲/۱۹

خوش به حال رفتگر

درسته شبا با آشغال سر و کار داره

ولی روزا با بعضی آدمای آشغال سر و کله نمیزنه !

alireza1616
alireza1616
۱۳۹۲/۱۲/۱۹

+10

safat_20
safat_20
۱۳۹۲/۱۲/۱۷

عاقد: عروس خانوم وکیلم شمارا به عقد آقای داماد در بیاورم؟
عروس:
پـــــــ نــــــــ پــــــــ
تو این وضع بی شوهری حتما رفتم گل بچینم!!!
یا اینکه توقع داری برم گلاب بیارم!!!
+5

amir200
amir200
۱۳۹۲/۱۲/۱۷

saba16 :
معروف است که رضا شاه هر از گاهی با لباس مبدّل و سرزده به پادگان های نظامی ميرفت تا از نزدیک اوضاع را بررسي کند؛ در یکی از این شبها که سوار بر جيپ به طرف پادگانی میرفت، در بين راه سربازی را که يواشکي جيم شده بود و بعد ازعرق خوري های فراوان، مست و پاتیل، به پادگان بر میگشت را سوار کرد ؛
رضا شاه با لحني شوخ و برای آنکه از او حرف بکشد، به سرباز گفت: ناکس! معلومه کمی دمی به خُمره زدی؟
سرباز با افتخار گفت: برو بالا... یعنی بیشتر
رضا شاه: يه ليوان زدی؟
سرباز: برو بالا
رضا شاه: یه چتول زدی؟
سرباز: برو بالا
رضا شاه: يه بطر زدی؟
سرباز: بزن قدّش
بعد رضا شاه میگه: حالا ميدونی من کیم؟
سرباز کمي جا میخورد و میپرسد که: نکند که گروهبانی؟
رضا شاه: برو بالا
سرباز: افسری؟
رضا شاه: برو بالا
سرباز: تيمسار؟
رضا شاه: برو بالا
سرباز: سردار سپه؟
رضا شاه: بزن قدّش
همینکه رضا شاه به او دست میدهد، لرزش دستان سرباز را احساس میکند. از او میپرسد: چیه؟ ترسیدي؟
سرباز: برو بالا
رضا شاه: لرزیدی؟
سرباز: برو بالا
رضا شاه: ريدي؟
سرباز: بزن قدّش

مرسي

خيلي باهال بود دمت گرم

aqlekol7
aqlekol7
۱۳۹۲/۱۲/۱۷

ای جانم

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۲/۱۲/۱۶

معروف است که رضا شاه هر از گاهی با لباس مبدّل و سرزده به پادگان های نظامی ميرفت تا از نزدیک اوضاع را بررسي کند؛ در یکی از این شبها که سوار بر جيپ به طرف پادگانی میرفت، در بين راه سربازی را که يواشکي جيم شده بود و بعد ازعرق خوري های فراوان، مست و پاتیل، به پادگان بر میگشت را سوار کرد ؛
رضا شاه با لحني شوخ و برای آنکه از او حرف بکشد، به سرباز گفت: ناکس! معلومه کمی دمی به خُمره زدی؟
سرباز با افتخار گفت: برو بالا... یعنی بیشتر
رضا شاه: يه ليوان زدی؟
سرباز: برو بالا
رضا شاه: یه چتول زدی؟
سرباز: برو بالا
رضا شاه: يه بطر زدی؟
سرباز: بزن قدّش
بعد رضا شاه میگه: حالا ميدونی من کیم؟
سرباز کمي جا میخورد و میپرسد که: نکند که گروهبانی؟
رضا شاه: برو بالا
سرباز: افسری؟
رضا شاه: برو بالا
سرباز: تيمسار؟
رضا شاه: برو بالا
سرباز: سردار سپه؟
رضا شاه: بزن قدّش
همینکه رضا شاه به او دست میدهد، لرزش دستان سرباز را احساس میکند. از او میپرسد: چیه؟ ترسیدي؟
سرباز: برو بالا
رضا شاه: لرزیدی؟
سرباز: برو بالا
رضا شاه: ريدي؟
سرباز: بزن قدّش

ali_zelzeleh
ali_zelzeleh
۱۳۹۲/۱۲/۱۶

به آنهایی که دوستشان دارید بی بهانه بگویید دوستت دارم

بگویید در این دنیای شلوغ سنجاقشان کرده اید به دلتان

بگویید گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاه تر از عمر شکوفه هاست

شما بگویید ، حتی اگر نشنوند . . .

saba16
saba16
۱۳۹۲/۱۲/۱۶

بيخــــــــود منتظـــــــــر نبـــــــــاش....
تــــــــو خــــ ـــودت رفتـــــــي......
دیگـــــــــر بميـــــــرم از دلتنگــــــــي هـــــم..
صدايـــــت نميکنــــــم برگــــــردي.

saba16
saba16
۱۳۹۲/۱۲/۱۱

این وبلاگمه لطفا بیاین نظر بدین saba231.blogfa.com

saba16
saba16
۱۳۹۲/۱۲/۱۱

این وبلاگمه لطفا بیاین نظر بدین saba231.blogfa.com