متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


ShahryaR
ShahryaR
۱۳۹۲/۱۰/۱۷

پسرخالم کلاس اوله گوشیو برداشته به دوستش زنگ بزنه

مامان طرف گوشیو جواب داده پسرخالم میگه ببخشید علی هست ؟

مامانش میگه شما ؟ میگه من بغل دستیشم !

آینده تاریکی برای این بچه متصور هستم

alireza1487
alireza1487
۱۳۹۲/۱۰/۱۷

چقدرلبخندزدن راحت تراست

تااینکه بخواهی

توضیح بدهی

چراحالت خوب نیست!!!!!

......................

بلاگ جدیدم : دختر یعنی ........؟؟؟؟

http://www.hamkhone.ir/member/592/blog/view/76228/

دوست عزیز خوشحال و ممنون میشم بخونی و نظر بدی

amir107
amir107
۱۳۹۲/۱۰/۱۷

کی نوشته بود :
چقدر شیرینه وسط sms شبانه خوابت ببره ، صبح بلند شی ببینی نوشته :
قربون عشقم برم که خوابش برده!
منم یه شب وسط sms بازی خوابم برد
صبح بلند شدم دیدم نوشته : مُــــــــردی ؟

MohammadSTAR
MohammadSTAR
۱۳۹۲/۱۰/۱۷

دختره به پسره میگه:
برو یه نوشیدنی واسم بگیر
پسره : کولا یا پپسی
دختره : کولا
پسره : دایت یا عادی
دختره : دایت
پسره : قوطی یا شیشه
دختره : قوطی
پسره : کوچیک یا بزرگ
دختره : اصلا نمیخوام . . . واسم آب بیار
پسره : معدنی یا لوله کشی
دختره : معدنی
پسره : سرد یا گرم
دختره : میزنمتــــــــــــــــــا
پسره : با چوب یا دمپایی
دختره : حیووووووووووووون
پسره : خر یا سگ
دختره : گمشو از جلو چشام
پسره : پیاده یا با دو
دختره : با هر چی برو فقط نبینمت
پسره : باهام میای یا تنها برم
دختره : میام میکوشـــمـــت
پسره : با ساطور یا چاقو
دختره : ســــــــــاطور
پسره : قربانیم میکنی یا تیکه تیکه
دختره : خدالعنتت کنه . . . قلبم وایستاد
پسره : ببرمت دکتر یا دکترو بیارم اینجا

Arsin
Arsin
۱۳۹۲/۱۰/۱۷

*یارو مداحه اومده بود تو محله داشت سوسن خانم رو اجرا می کرد با ریتم:
حرم طلا... امام حسین... میمیرم برات... میخوام بیام دم حرمتون... دس بزنم به ضریحتون!
ملت نمیدونستن باید سینه بزنن یا قر بدن؟! به قول برو بکس ادامه شعر هم باید اینطوری بوده باشه:
شدم عاشق شمشیرتون، میخوام بیام در رکابتون، حالا میخوام بیام جنگ بکنم، نگو نه، نگو نمیشه، این قلب من عاشقته عاشقترم می شه...
حالا جنگ! خون! کو اعظم؟ بابا اسمش یزیده نه اعظم! حالا یزیده, وزیده, خزیده، پزیده!!!! هر چی باشه یزید باشه! یزید خره یه دونه باشه! کفشای سیاه پاشه! ......

siahsiah
siahsiah
۱۳۹۲/۱۰/۱۷

ترسناکند رابطه هایی که به خاطر فرار از تنهایی شکل میگیرند
رابطه هایی که آخرش چیزی نمی ماند،
به جز تنهایی عمیقتر و یک مشت حس آزار دهنده تر از قبل در درون آدمها !