بلاگ كاربران
سلام روسپی !
هان ! تعجب کردی ! میدانم در کسوت مردمان آبرومند اندیشیدن به تو رسم ، و گفتن از تو ننگ است !
اما می خواهم برایت بنویسم !
شنیده ام تن میفروشی ، برای لقمه ای نان ! چه گناه کبیره ای ...!
میدانم که میدانی همه تو را پلید میدانند ، من هم مانند همه ام !
راستی روسپی ! از خودت پرسیدی چرا اگر در سرزمین من و تو ، زنی زنانگی اش را بفروشد که نان دربیارد ، رگ غیرت اربابان بیرون میزند !
اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد و یا شوهر زندانی اش آزاد شود این ایثار است !
مگر هر دو از یک تن نیست ؟ مگر هر دو جسم فروشی نیست ؟
تن در برابر نان ننگ است .....!
بفروش ! تنت را حراج کن ... من در دیارم کسانی را دیدم که دین خدا را چوب میزنند به قیمت دنیایشان ..... شرفت را شکر که اگر میفروشی از تن میفروشی نه از دین !
شنیده ام روزه میگیری ، غسل میکنی ، نماز میخوانی ، چهارشنبه ها نذر حرم امامزاده صالح داری ، رمضان بعد از افطار کار میکنی ، محرم تعطیلی !
من از آن میترسم که روزی با ظاهری عالمانه ، جمعه بازار دین خدا را براه کنم ، زهد را بساط کنم ، غسل هم نکنم ، چهارشنبه هم به حرم امامزاده صالح نروم ، پیش از افطار و پس از افطار مشغول باشم ، محرم هم تعطیل نکنم ...!
روسپی ...... دعایم کن !
کودکی ک دستان پینه بسته پدرش ،تن فروشی خواهرش و گریه شبانه مادرش را می بیند
در مدرسه چگونه بنویسد :"علم بهتر است یا ثروت"...
لاییییییییییک
ممنون زیباست
mer30
..............
لایک...
خسته نباشی
خیلی زیبا بود
مرسی
واقعا عالی بود اشکمو در اورد مرررررررسی
خیلی زیباست.. ممنون دوست عزیز..
تنکس
خیلی زیبا بود ممنوم
ضمنا تبریک برای اولین بلاگ
خيـــــــــــــــــــــــــلي قشنگ بود......
و همينطور جالب.......
متشكر.......