دیوار کاربران
saeed1360
۱۳۹۳/۰۶/۰۱
بی تو |
|
00arminkarimi
۱۳۹۳/۰۶/۰۱
دقت کردین وقتی ترافیکه و پشت فرمونی لاینی که توشی قفل و بی حرکته |
|
↩ᄊªフ¡Ð☯
۱۳۹۳/۰۶/۰۱
خیلی جالبه خیلی زیباست خیلی جذابه ... |
|
00arminkarimi
۱۳۹۳/۰۵/۳۱
شیخ با مریدان استقلال و پرسپولیس در صحرا نشسته بودند |
|
shayan1360
۱۳۹۳/۰۵/۳۱
دختری زیبابود،اسیرپدری عیاش،که درامدش فروش شبانه دخترش بود!دخترک روزی گریزان ازمنزل پدری،نزدحاکم پناه گرفت وقصه خودرابازگوکرد.حاکم دختررانزد زاهد شهرامانت سپردکه درامان باشد.اماجناب زاهد هم همان شب اول دختررا...!نیمه شب دختر نیمه برهنه به جنگل گریخت و4پسرمست اورا اطراف کلبه خودیافتندوپرسیدند:بااین وضع،این زمان،دراین سرما،اینجاچ میکنی؟!دخترازترس حیوانات جنگل و جانش گفت:پدرم ان بودو زاهدازخیرحاکم چنان بی پناه ماندم.پسرهاباکمی فکرومکث و دیدن دخترنیمه برهنه اورا گفتن،توبرودرمنزل مابخواب مانیزمیاییم.دخترترسان ازاینکه بااین4پسرمست تاصبح چگونه بگذرانددرکلبه خوابش برد.صبح که بیدارشددیدبر زیر وبرش4پوستین برای حفظ سرماهست و4پسربیرون کلبه ازشدت سرمامرده اند!!!بازگشت وبردروازه شهرداد زد که: ازقضاروزی اگرحاکم این شهرشدم،خون صدشیخ به یک مست فداخواهم کرد،وسط کعبه دومیخانه بناخواهم کرد،تانگویندکه مستان زخدا بیخبرند... |
|
schwarzenegger
۱۳۹۳/۰۵/۳۱
دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد |
|
MYRA_AMIR
۱۳۹۳/۰۵/۳۱
سلام خانومی |
|
0Arta
۱۳۹۳/۰۵/۳۱
پدر و مادرا دوتا نگرانی توو زندگیشون دارن : |
|
Mr_Black
۱۳۹۳/۰۵/۳۰
مَنَمـ کِهـ بآ رَفتَـــــنِتـ شُدَمـ وِلگَردِ شَبـ |
|
tanha20
۱۳۹۳/۰۵/۳۰
دیـر آمدی باران … من در جــایـــی در حجـــم نبــودن |