دیوار کاربران


shaparakk
shaparakk
۱۳۹۲/۰۸/۱۷

به سلامتی اونی که نیستش

ولی بوی نبودنش تمام اتاقمو پر کرده

shaparakk
shaparakk
۱۳۹۲/۰۸/۱۷

من از عهد آدم تو را دوست دارم

از آغاز عالم تو را دوست دارم

چه شب ها من و آسمان تا دم صبح

سرودیم نم نم ، تو را دوست دارم

shaparakk
shaparakk
۱۳۹۲/۰۸/۱۳

وقتی که تو نیستی هوا می گیرد
غم زندگی مرا فرا می گیرد

shaparakk
shaparakk
۱۳۹۲/۰۸/۰۲

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم

shaparakk
shaparakk
۱۳۹۲/۰۷/۳۰

می خواهمت چنان که تن خسته خواب را
می خواهمت چنان که لب تشنه آب را

shaparakk
shaparakk
۱۳۹۲/۰۷/۳۰

می خواهمت که بفشری ام بر خویش
برخویش بفشری من شیدا را
بر هستی ام بپیچی ...بپیچی سخت
آن بازوان گرم توانا را

shaparakk
shaparakk
۱۳۹۲/۰۷/۲۹

یه متن قشنگ خوند م تو سایت
خیلی قشنگه
::::
من یک مردم و
زن بودنت را به رخم نکش !!!
اینجا در میان این همه گرگ های مرد نما،
من شانه هایم را برایت کوه کرده ام.
تو اشک میریزی و راحت میشوی و من،،،
هر روز بغضم ، پوست می اندازد.
آری من مردم.
من از سلاله آدمم،
و چه زود تاریخ کهنه می شود.
من از بهشت برای چه رانده شدم؟
من حرف خدای خویش را برای چه زمین تهادم؟
هان؟
من از بهشت و نعمت هایش گذشتم،
تا تو را به آرزوی سیب برسانم.
من همان مردم !!
من همانم که به خاطر وسوسه شیطانیت،
پی خروج از بهشت را به تنم مالیدم.
من مرد وسوسه های توام...
دیگر زنانگی ات را به رخم نکش،
سیب گواه همه این مردانگی من است...

shaparakk
shaparakk
۱۳۹۲/۰۷/۲۹

به دل زد یا به سر زد یا به پا زد؟
نمی دانم محبت بر کجا زد؟
از اول سعی بیجا کرد فرهاد
همان یک ضربه آخر به جا زد

shaparakk
shaparakk
۱۳۹۲/۰۷/۲۷

اینجا قلمرو منه
و تو فرمانراوای این قلمروی......

shaparakk
shaparakk
۱۳۹۲/۰۷/۲۷

مدعی گفت که جز غم چه هنردارد عشق؟؟؟؟
برو ای خواجه عاقل ...هنری بهتر از این؟؟؟؟؟