یکی از فانتزیام اینه که با یه دمپایی ابری برم تو افق هرکی الکی میره تو افق بزنم لهش کنم بچه بازی که نیست.....

یکی از فانتزیام اینه که با یه دمپایی ابری برم تو افق هرکی الکی میره تو افق بزنم لهش کنم بچه بازی که نیست.....

یکی از فانتزیام اینه که با یه دمپایی ابری برم تو افق هرکی الکی میره تو افق بزنم لهش کنم بچه بازی که نیست.....

یکی از فانتزیام اینه که با یه دمپایی ابری برم تو افق هرکی الکی میره تو افق بزنم لهش کنم بچه بازی که نیست.....

یکی از فانتزیام اینه که با یه دمپایی ابری برم تو افق هرکی الکی میره تو افق بزنم لهش کنم بچه بازی که نیست.....

دوستم:دیشب در اتاقم رو بستم و نشستم گریه کردم.
من:ا چرا؟چی شده بود؟واسه چی؟
دوستم:بیکار بودم دلم میخواست گریه کنم ولی موضوع نداشتم،تصمیم گرفتم واسه کودکان سومالی گریه کنم!
من:o_O
دوستم:^_^
کودکان سومالی:^_^
اخه عزیزمن بیکاری یه اس بده من،من قد خر کیف میکنم چرا نگران حقوق کودکان سومالی هستی اخه؟

یکی از فانتزیام اینه که با یه دمپایی ابری برم تو افق هرکی الکی میره تو افق بزنم لهش کنم بچه بازی که نیست.....

یکی از فانتزیام اینه که با یه دمپایی ابری برم تو افق هرکی الکی میره تو افق بزنم لهش کنم بچه بازی که نیست.....

یکی از فانتزیام اینه که با یه دمپایی ابری برم تو افق هرکی الکی میره تو افق بزنم لهش کنم بچه بازی که نیست.....

یکی از فانتزیام اینه که با یه دمپایی ابری برم تو افق هرکی الکی میره تو افق بزنم لهش کنم بچه بازی که نیست.....