دیوار کاربران
shahramst
۱۳۹۲/۱۰/۱۳
zeddd :
پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه
سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد! بابا ازین داستانااااا نگید آدم ی ججججوری میشه |
|
hamedaj007
۱۳۹۲/۱۰/۱۳
پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه |
|
hamedaj007
۱۳۹۲/۱۰/۱۳
بیـــهوده ورق می خورنــــــــد |
|
hamedaj007
۱۳۹۲/۱۰/۱۲
نگاهی کرد و در به درم کرد ، یقین کرد عاشقم بعدش سفر کرد |
|
hamedaj007
۱۳۹۲/۱۰/۱۲
خسته در حبس زمینم ، ماه من یادم کن |
|
hamedaj007
۱۳۹۲/۱۰/۱۲
۲تا گل بگیر دستت ، یکی دست راست ، یکی دست چپ |
|
○•shadow•○
۱۳۹۲/۱۰/۱۲
این قدر تنها شدم که دیگه پیامکای تبلیغاتی شدن تنها همدمم...! |
|
○•shadow•○
۱۳۹۲/۱۰/۱۲
آن روزها صدای تو در گوشم می پیچید و خوابم می کرد، این شب ها صدای تو در قلبم می پیچد و بیدارم می کند |
|
mss110
۱۳۹۲/۱۰/۱۱
zeddd :
ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺍﺯ ﺑﺲ ﭘﺮﻭﺗﺰ ﮐﺮﺩﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺘﺨﺮ ﺭﻭ ﺁﺏ
ﻣﻮﻧﺪﻩ بگو شده بادکنک دیگه اونم از نوعه گوشتیش |
|
mamali1
۱۳۹۲/۱۰/۱۱
از فردا بیشتر مراقب باش |