دیوار کاربران


melodi2014
melodi2014
۱۳۹۳/۱۰/۱۲

یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد
درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد

من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست
درد آن بود که از پا درمان من بیفتد

یک عمر گریه کردم ای آسمان روا نیست
دردانه ام ز چشم گریان من بیفتد

ماهم به انتقام ظلمی که کرده با من
ترسم به درد عشق و هجران من بیفتد

از گوهر مرادم چشم امید بسته است
این اشک نیست کاندر دامان من بیفتد

من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان
گردون کجا به فکر سامان من بیفتد

خواهد شد از ندامت دیوانه شهریارا
گر آن پری به دستش دیوان من بیفتد

محمد حسین بهجت تبریزی

http://www.hamkhone.ir/member/25700/blog/view/173955/


melodi2014
melodi2014
۱۳۹۳/۱۰/۱۱

گل باش که همنشین عطّار شوی

زان پیش که همدم خس و خار شوی

زحمت متراش و جمله رحمت باش

پل باش بجای آنکه دیوار شوی

مجتبي كاشاني


melodi2014
melodi2014
۱۳۹۳/۱۰/۱۰

دلم تنگ است دلم می سوزد از باغی که میسوزد

نه دیداری نه بیداری نه دستی از سر یاری

مرا آشفته می دارد چنین آشفته بازاری

تمام عمر بستیم و شکستیم بجز بار پشیمانی نبستیم

جوانی را سفر کردیم تا مرگ

نفهمیدیم به دنبال چه هستیم

عجب آشفته بازاری است دنیا

عجب بیهوده تکراری است دنیا

چه رنجی از محبت ها کشیدیم برهنه پا به تیغستان دویدیم

نگاه آشنا در این همه چشم ندیدیم و ندیدیم و ندیدیم

سبک بالان ساحل ها ندیدند

به دوش خستگان باریست دنیا

مرا در اوج حسرت ها رها کرد عجب یار وفا داریست دنیا

عجب آشفته بازاریست دنیا

عجب بیهوده تکراریست دنیا

میان آنچه باید باشد و نیست

عجب فرسوده دیواریست دنیا

عجب خواب پریشانیست دنیا

عجب دریای طوفانیست دنیا

عجب آشفته بازاریست دنیا

عجب بیهوده تکراریست دنیا

اردلان سرافراز

http://www.hamkhone.ir/member/25700/blog/view/173405/


melodi2014
melodi2014
۱۳۹۳/۱۰/۱۰

دلم تنگ است دلم می سوزد از باغی که میسوزد

نه دیداری نه بیداری نه دستی از سر یاری

مرا آشفته می دارد چنین آشفته بازاری

تمام عمر بستیم و شکستیم بجز بار پشیمانی نبستیم

جوانی را سفر کردیم تا مرگ

نفهمیدیم به دنبال چه هستیم

عجب آشفته بازاری است دنیا

عجب بیهوده تکراری است دنیا

چه رنجی از محبت ها کشیدیم برهنه پا به تیغستان دویدیم

نگاه آشنا در این همه چشم ندیدیم و ندیدیم و ندیدیم

سبک بالان ساحل ها ندیدند

به دوش خستگان باریست دنیا

مرا در اوج حسرت ها رها کرد عجب یار وفا داریست دنیا

عجب آشفته بازاریست دنیا

عجب بیهوده تکراریست دنیا

میان آنچه باید باشد و نیست

عجب فرسوده دیواریست دنیا

عجب خواب پریشانیست دنیا

عجب دریای طوفانیست دنیا

عجب آشفته بازاریست دنیا

عجب بیهوده تکراریست دنیا

اردلان سرافراز

http://www.hamkhone.ir/member/25700/blog/view/173405/


melodi2014
melodi2014
۱۳۹۳/۱۰/۰۹

همواره عشق، بی خبر از راه می رسد

چونان مسافری که به ناگاه می رسد

وا می نهم به اشک و به مژگان، تدارکش

چون وقت آب و جاروی این راه می رسد

اینت زهی شکوه که نزدت کلام من

با موکب نسیم سحرگاه می رسد

با دیگران نمی نهدت دل به دامانت

چندان که دست خواهش کوتاه می رسد

میلی کمین گرفته پلنگانه در دلم

تا آهوی تو، کی به کمین گاه می رسد!

هنگام وصل ماست، به باغ بزرگ شب

وقتی که سیب نقره یی ماه، می رسد

شاعر! دلت به راه بیاویز و از غزل

طاقی بزن خجسته که دلخواه می رسد

حسین منزوی


melodi2014
melodi2014
۱۳۹۳/۱۰/۰۸

خود را اگرچه سخت نگه داری از گناه

گاهی شرایطی است که ناچاری از گناه

هر لحظه ممکن است که با برق یک نگاه

بر دوش تو نهاده شود باری از گناه

گفتم: گناه کردم اگر عاشقت شدم....

گفتی تو هم چه ذهنیتی داری از گناه!

سخت است این که دل بکنم از تو، از خودم

از این نفس کشیدن اجباری، از گناه

بالا گرفته ام سر خود را اگرچه عشق

یک عمر ریخت بر سرم آواری از گناه

دارند پیله های دلم درد میکشند

باید دوباره زاده شوم - عاری از گناه -

نجمه زارع

+5

شـــوالیـه
شـــوالیـه
۱۳۹۳/۱۰/۰۸

http://www.hamkhone.ir/member/360/blog/view/172635/
یا ایها الناس به مشکل برخوردمHelp Me ClickببخشیدPlz…

5+

melodi2014
melodi2014
۱۳۹۳/۱۰/۰۷

گفتم بهار

خنده زد و گفت

ای دریغ

دیگر بهار رفته نمی آید

گفتم پرنده ؟

گفت اینجا پرنده نیست

اینجا گلی که باز کند لب به خنده نیست

گفتم

درون چشم تو دیگر ؟

گفت دیگر نشان ز باده مستی دهنده نیست

اینجا به جز سکوت سکوتی گزنده نیست . . .

حمید مصدق


melodi2014
melodi2014
۱۳۹۳/۱۰/۰۵

از تهی سرشار

جویبار لحظه‌ها جاری ست

چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب، واندر آب بیند سنگ

دوستان و دشمنان را می‌شناسم من

زندگی را دوست می‌دارم

مرگ را دشمن

وای، اما با که باید گفت این؟ من دوستی دارم

که به دشمن خواهم از او التجا بردن

جویبار لحظه‌ها جاری

مهدی اخوان ثالث


melodi2014
melodi2014
۱۳۹۳/۱۰/۰۵

خداوندا دلم را چشم بگشای

به معراج یقینم راه بنمای

به رحمت باز کن گنجینهٔ جود

درونم خوان بشاد روان مقصود

دلی بخش از ثنای خویش معمور

زبانی ز آفرین دیگران دور

دراسانیم شکر اندیش گردان

به دشواری سپاسم بیش گردان

امیدم را به جائی کش عماری

که باشد پیشگاه رستگاری

چو خود برداشتی اول ز خاکم

مده آخر به طوفان هلاکم