وقتی چشم امیدمان به خدا باشد و باور و ایمان قوی داشته باشیم:

هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که راست نباشد

هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که پیش نیاید

هیچ چیز آنقدر عجیب نیست که دیر نپاید...

+5

به‌ خیال تو راه می‌روم

به‌ حال تو قدم می‌زنم

به یاد تو سرمست می شوم

برای تو خواب می‌بینم

خوابی پر از چشم‌های قشنگ تو!

کنارِ تو حرف می‌زنم

برای تو چای می‌ریزم

تنت را بو می‌کنم و

دستت را می‌گیرم

می‌دانی؛

من سال‌هاست به دوست داشتن تو آرامم

دندونی که لقه رو باید کشید !

اولش درد داره !

بعدش حس خالی بودن جاش چند روز رو اعصابته !

بعدشم انگار نه انگار که یه روزی دندونی اونجا بوده !

این درست حکایت بعضی از آدمای زندگیمونه . . .

+5

ما یه فامیله خوشحالی داریم
یه شب رفته تو اتاق نماز بخونه چراغ روشن نکرده
پسرش که رفته داخل چراغو که روشن کرده فهمیدن به جای مهر داشته رو پاک کن نماز میخونده !

+5

« قهقرا »

همین

همین که آرایشگاه از کتاب فروشی شلوغ تر است

قهقرا یعنی همین...

و این کم نیست

فرزان الف

اگر بکوشیم نامِ کوچک پروانه ها را به یاد آوریم

شاید دندان هایمان سفید شوند.

شاید گنجشک های کوچه ی تابستان بیاید

و در پوست ما – این دریاچه ی صورتی –

آرام شنا کند.

شاید باز من از چشمانِ تو بفهمم

که آسمان آبی است.

ﻣﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﻰ ﻣﻴﺨﻮﺭﻡ!!!

.
.
.
.
.

. ﮐﺴﻰ ﻣﻴﻞ ﻧﺪﺍﺭﻩ؟؟؟
ﺧﺪﺍﺷﺎﻫﺪﻩ ﺗﻨﻬﺎﻳﻰ ﺍﺯ ﮔﻠﻮﻡ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻧﻤﻴﺮﻩ
+5

تو را به خاطر خواهم آورد

چونان لرزش شن ها در باد

چونان سبزناکی دستهای زیر خاک

تو را به خاطر خواهم آورد

چونان گرده های معلق معابد

در گنگی راه

چونان صلحی در میان رنگ ها

و مرزها

تو را به خاطر خواهم آورد

چونان خمیدگی شانه های گمگشته در یاد

چونان تطهیر پریچه های* همیشه پریشان

در اشیانه های زنان دشت

تورا به خاطر خواهم آورد

چونان برگی که مرگ را به اهتزاز در می اورد

چونان نابینایی که شب را روشنی میبخشد .

تورا به خاطر خواهم آورد

اگه به یه نفر قول دادی باهاش بمونی ....

دیگه حق نداری چراغ امید دلشو خاموش کنی ....

رو حرفت باش و عاشقش باش ....

مطمئن باش دنیاشو به پات میریزه ....

از وقتی دوست دخترم فهمیده تو بهشت حوری زیاده,

نمیذاره نماز بخونم, میگه تو باید بری جهنم !!!!!+5