دیوار کاربران


tanhaa21
tanhaa21
۱۳۹۳/۰۸/۰۲

فریاد بزن که کربلا ماتم نیست

میراث حسین، درد و داغ و غم نیست

جان مایه نهضت حسینی این است:

هر کس که به ظلم تن دهد، آدم نیست



صلی الله علیک یا أبا عبدالله ...

صلی الله علیک یا أبا عبدالله ...

صلی الله علیک یا أبا عبدالله ...

http://www.hamkhone.ir/member/345/blog/view/156346/

خوشحال میشم بخونی

mina0073
mina0073
۱۳۹۳/۰۸/۰۲

منو جدا شدن از درگه...خدا نكند...
خدا هرچه كند..از توام جدا نكند..
تويي كه درد به من داده اي طبيب مني..
به جزتو درد مرا هيچ كس دوا نكند
بميرم و نروم كربلا...خدااا نكند...

mina0073
mina0073
۱۳۹۳/۰۸/۰۲

ربـّـنا
آتــنا
ک ر ب ل ا ...
.
.
مدت هاست دعای قنوت ِ نمازم شده ...

3روزتامحرم.........

mina0073
mina0073
۱۳۹۳/۰۸/۰۲

«آسوده» با «دچار بلا» فرق می‌کند..
«مس» با «شراره‌های طلا» فرق می‌کند..
یک پلک در «ندیدن» و «دیدن» تفاوت است..
یک حرف بین «لا» و «بلا» فرق می‌کند..
تا مکه و طواف دگر ... صبر می‌کنم..
امّا برای کرب و بلا ... فرق می‌کند......؟
اللهم ارزقنی محرم الحسین..

hichkas3
hichkas3
۱۳۹۳/۰۸/۰۲

عالم همه محو گل رخسار حسين است ، ذرات جهان درعجب از كار حسين است . داني كه چرا خانه ي حق گشته سيه پوش ، يعني كه خداي تو عزادار حسين است

maryam1352
maryam1352
۱۳۹۳/۰۸/۰۱

یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی ، دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری ، به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی ،
دردلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی : بگذار منتـظـر بمانند !!!

maryam1352
maryam1352
۱۳۹۳/۰۷/۳۰

آرزو هایــی در زنـدگــی هستـــ کِــه بـایـد از آنهـــا گُــذشتــــ

گـــاهـی بــاید آرزوهایتــــ را

مِثـــلِ قـــاصـدکــــ بگُــذاریـــ کفـــِ دستــــ

و بِسپــــاریشــانـــ ــبهـِ دستــــِ بــاد

تـــا بِـــرونــد و

سَهــــمِـــ دیگــــرانـــ شــونـــد.

maryam1352
maryam1352
۱۳۹۳/۰۷/۲۹

بافتن را از یک فامیل خیلی دور یاد گرفتم
که نه اسمش خاطرم است نه قیافه اش ،
اما حرفش هیچ‌وقت از یادم نمی رود، می گفت :

زندگی مثل یک کلاف کامواست ،
از دستت که در برود می شود کلاف سردر گم ،
گره می خورد، می پیچد به هم، گره گره می شود ،
بعد باید صبوری کنی، گره را به وقتش با حوصله وا کنی ،
زیاد که کلنجار بروی، گره بزرگتر می شود، کورتر می شود ،
یک جایی دیگر کاری نمی شود کرد، باید سر و ته کلاف را برید ،
یک گره ی ظریف کوچک زد، بعد آن گره را توی بافتنی یک جوری قایم کرد ،
محو کرد، یک جوری که معلوم نشود ،
یادت باشد، گره های توی کلاف همان دلخوری های کوچک و بزرگند ،
همان کینه های چند ساله، باید یک جایی تمامش کرد، سر و تهش را برید ،
زندگی به بندی بند است به نام "حرمت "
که اگر آن بند پاره شود کار زندگی تمام است ...

maryam1352
maryam1352
۱۳۹۳/۰۷/۲۶

فضای مجازی واســـه بعضــــیا مثل بهشت زهراست
واسه سر زدن به اونی که دوستش دارن
ولی دیگه ندارنش
برای آروم کردن دل خودشون میرن توی پروفایلش
با یه دنیا حسرت و خاطره فقط سکوت میکنن
و کامنت دوستای تازشو میخونن
آدمهای دنیای مجازی از دور ذوست داشتنی ترند

nataris21
nataris21
۱۳۹۳/۰۷/۲۵

یادش بخیر قدیما با هزار تومن می رفتم مغازه با دوتا نوشابه، سه بسته چیپس، پنج تا بستنی، چهارتا شکلات میومدم بیرون.
اما الان دیگه نمی شه همه جا دوربین هست!)))))))