وت کالی هستم بر درختی فرتوت

باد را با تن من کاری نیست

حسرت روز رسیدن دارم

در وجودم از دیر عافیت کرده

رسوب از حضیض این اوج

تا بلندای سقوط

هوس رخت کشیدن دارم بر درختان دگر

توتهای شیرین چه غرورآمیزند

باد تا می گذرد از برشان

عاشقانه

بر زمین می ریزند

مرگشان حاصله سنگینی و شیرین شدن است.

جاده زندگی برای همه صاف و دوبانده نیست!

برای خیلی ها جاده تنگ است. و همیشه شانه جاده امن نیست...

خطر ریزش سنگ

خطر سقوط

خطر...

شک نکن
درست در لحظه ی آخر، در اوج توکل و در نهایت تاریکی
نوری نمایان می شود، معجزه ای رخ می دهد
و چه زیبا خدا از راه می رسد…
صبح قشنگ زمستونیتون بخیروشادی

درودبرشما...
از چه آدمهایی بیشتر بدت میاد؟
http://www.hamkhone.ir/member/9250/blog/view/185774/
ممنون ازلطفتون...

آرامم !

هم جنس نگاهت ٬

هم رنگ دستهایت !

گاه سرخ و گاهی سبز …

مهم نیست که شانه هایت پوشالی ست و آغوشت خیال …

دستهایت اینجاست !

نگاهت٬ صدایت٬ خنده ات !

دیگر چه می خواهم؟

هیچ !!

دستهایت را در دستهایم جا گذاشته ای !

سلام بر امت همیشه در صحنه همخونه

سلاااااااام بر فرزندان پدر خودشون

سلاااام بر همگی

صبح و عاقبتتون بخیر و خوشی

مخلصم

ﺧﺪﺍﯾﺎ؛
مي شود برايمان برف بفرستي؟
برفي كه برف باشد،
برفي كه بنشيند روي زمين و زمان...
ﺁﻧﻘﺪﺭﻛﻪ ﺑﺸﻮﺩ "ﺁﺩﻡ" ﺳﺎﺧﺖ ...
ﻓﻘﻂ ﺁﺩﻡ!
هر چند برفي...
هر چند سرد و ساكت و يخي...
آدم هاي اين پايين،
بي پروا و بي واهمه،
حتي از تو؛
دل مي شكنند،
زخم مي زنند،
نامهرباني مي كنند،
و به سادگي فراموش مي كنند...
ﺍﻣﺎ ﺁﺩم ﺑﺮﻓﯽ ها،
ﻋﻤﺮﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﮑﺴﺘﻦ دل هاي ما قد نمي دهد...
" آب مي شوند".
+5

صبح یعنى صراحت ابراز عشق،
به آنهایی که دوستشان داریم..
امروز همه را دوست بدار..
ببخش..
ایمان داشته باش..
ترسها را بیرون بریز..
خدا را صدا بزن..
امروز روز موفقیت توست به شرط خندیدنت..
بخند…
تو در آغوش خدایى….

خداوندا
مرا واسطه عشق خود میان آدمیان کن
تا آنجا که نفرت است عشق را ارزانی کنم
آنجا که تقصیر وگناه است ببخشایم
آنجا که تفرقه وجدایی است پیوند بزنم
صبح قشنگ زمستونیتون بخیروشادی

ﺑﻮﯼ ﮔﻨﺪ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻬﺮ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ! ﻣﺮﺩﻫﺎﯼ ﭼﺸﻢ ﭼﺮﺍﻥ ﺯﻥ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﺋﻦ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎﯼ ﺷــ ــﻬـ ـﻮ ﺗــ ــﯽ ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎﯼ ﺷــ ـﻬــ ـﻮ ﺗـــ ـﯽ ﺗﺮ ! … ﭘﺲ ﭼﻪ ﺷﺪ … ؟ ﭼﯿﺪﻥ ﯾﮏ ﺳﯿـﺒـــــــ ـ ﻭ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺗﻘـــﺎﺹ ؟ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺁﺩﻣــــــــــ . . . ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺁﺩﻣﯿﺘــــــــ . .