بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    حرفهای سنگین...

  • تعداد نظرات : 1
  • ارسال شده در : ۱۳۹۲/۱۱/۲۱
  • نمايش ها : 411

به هرکس که می نگرم در شکایت است ،

درحیرتم که لذت دنیا به کام کیست؟!

.

.

.

مُراقــب بــآش

به چه کسـی اِعتــمـــآد میکنی،

“شیـــــــطان” هَـــــم یه زَمــــــآنـی “فرشتـــــــــــه” بــود

.

.

.

فاصله تان را با آدم ها رعایت کنید؛

آدم ها یکدفه می زنند روی ترمز؛

و آن وقت شما مقصری …!

 

 

.

.

.

زمونه ی بدی شده!

حتی با افزودنی های غیرمـجاز هم

اعتباری بــه ماندگاری بعضی دوستی ها نیسـت…

.

.

.

این روزها همه آدمها درد دارند …

درد پول

درد عشق

درد تنهایی

این روزها چقدر یادمان میرود زندگی کنیم !

.

.

.

ین روزها احساس میکنم شـــدیدا هستیم و در عین حال

عمـــیقا نیستیم …

.

.

.

در روزگاری که “دروغ” یـک “واقـعـیت عمــ ــ ــ ــ ـومـی” است . . .

به زبان آوردن “حقیقت” یک “اقدام انقلابی” محسوب می شود !

.

.

.

بغض ها را گاهى باید قورت داد ،

عاشقانه ها را از پنجره تف کرد و درها را به روى همه بست …

گاهى هیچکس ارزش دچار شدن را ندارد !

.

.

.

اگر حرف وزن نداره ؛

پس چه جوری کمر آدم رو میشکنه ؟!

.

.

.

متن سنگین

زیادی که خودتو دست پایین بگیری

میفتی زیر پای کسی که یه روز به اوج رسوندیش !

.

.

.

یکی برای هر نفس حوایی دارد و دیگری هوایی برای نفس هایش ندارد !

.

.

.

بعضی چیزها را ” باید ” بنویسم

نه برای اینکه همه ” بخونن ” و بگن ” عالیه ”

برای اینکه ” خفه نشم ”

همین !!

.

.

.

هـَمــه بـدهے هایـــَم را هــَم کـِـه صــآفــ کـُـنـم

بــه ” دل خــود ” مــدیـون مےمــآنم…

بــرای تمـام

“دلــم مےخواســـت” هاے

بے جواب مــانـده اش !!

.

.

.

دور باشـــی و تــپــــــنده …

بهتر است از این که …

نزدیـــک باشی و زننـــــــده …

این مفــــــهوم را که در رگ هـــایت جاری کنی …

دیگر تنـــــــــها نخواهی بود …

.

.

.

وضعیتی ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﻫﺮ کی نیکی ﻣﻴﮑﻨﻪ ﭘﺎی ﻟﺮﺯﺷﻢ ﻣﻴﺸﻴﻨﻪ!

.

.

.

کنــارت هستند ؛ تا کـــی !؟

تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند …

از پیشــت میروند یک روز ؛ کدام روز ؟!

وقتی کســی جایت آمد …

دوستت دارند ؛ تا چه موقع !؟

تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند …

میگویــند : عاشــقت هســتند برای همیشه نه …

فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود !

و این است بازی باهــم بودن … !

.

.

.

آن گاه که در آغوش تـــــو بود . . . فرشتـــه اش میخواندے

حــــــــــالا که در آغوش دیگریست . . . فـــــــــاحشہِ ؟

.

.

.

از روے کینــه نیــسـت اگــر خـَنجــر بــه سـینــه ات مــے زننــد

ایـن مردمــــان تنـــها بــه شــرط چاقـــو

دل مــــے برنـد!

.

.

.

در این زمانه

آدمها …!

حتی حوصله ندارند

به حرفهای سر زبانی یکدیگر گوش دهند …

چه برسد به اینکه بخواهند

سطر سطر روح ِ تــو را بخوانند …

در واژه نـامـه ی مجـازی ..!

.

.

.

آدم هــــا موجوداتـــی هســــتند که،

بــــرای نزدیکــــــ ـــ شدنشــــون،

باید ازشــــون دوریــــــــ کـــرد…

.

.

.

وقتی حداکثــــری وجود نداره ،

بهتره آدم حداقل از حداقــل ها لذت ببره . . .

.

.

.

ﺟﻨﮕﻞ فقط دیدنی نیست

ﻓﻘﻂ ﺳﻮﺧﺘﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ

ﺧﻮﺭﺩﻧﯽ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ

ﻣﻦ ﯾﮏ ﺟﻨﮕﻞ ﭼﻮﺏ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻡ . . .

 

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


aliisfahan
ارسال پاسخ

شاید !!! نه افراط نه تفریط