دیوار کاربران


dakal
dakal
۱۳۹۳/۰۴/۰۶

amir110110 :
اجازه آقا

من دوباره آمدم

تا مهربانی دلم را با زندگی جمع بزنم

ضرب در بی نهایت

با دلهای شما تقسیم کنم

من آمده ام

تا یک مثنوی بلند عاشقانه را

برای این کلاس از حفظ بخوانم

فرصتی دوباره می خواهم

salam
nemidoonam khodeti ya na
vali age khodeti(sita vorujak)
azat mikham ke age badi kardam mano bebakhshi va halalam koni
age yadet biad man alireza hastam
yahoo messsenger

i

vorujak
vorujak
۱۳۹۲/۱۱/۰۳

اجازه آقا

من دوباره آمدم

تا مهربانی دلم را با زندگی جمع بزنم

ضرب در بی نهایت

با دلهای شما تقسیم کنم

من آمده ام

تا یک مثنوی بلند عاشقانه را

برای این کلاس از حفظ بخوانم

فرصتی دوباره می خواهم

vorujak
vorujak
۱۳۹۲/۱۱/۰۲

دور که میشوم، نزدیکتر می آید…!
نزدیک که میشوم، دورتر میرود…!
انگار که این ” فاصله ”
همیشه باید به شکلی رعایت شود !
.

vorujak
vorujak
۱۳۹۲/۱۱/۰۲

زمستان است
و من شنیده ام روزها کوتاه تر میشوند
ولى . . .
نمیدانم چرا دارند این روزها
هى بلندتر میشوند، بى تو !
.
.

vorujak
vorujak
۱۳۹۲/۱۱/۰۲

نترس…

اگر هم بخواهم از این دیوانه تر نمی شوم

گفته بودم بی تو سخت می گذرد بی انصاف

حرفم را پس میگیرم…

بی تو انگار اصلا نمی گذرد!…

vorujak
vorujak
۱۳۹۲/۱۱/۰۲

بـــــــــاران …

بهانــــــــــه ای بود …

که زیر چتــــــــــر من ،

تا انتهای کـــــــــــــــــــــــوچه بیایــــــــــی

کـــــــــاش …

نه کــــــــــــــوچه انتهایی داشت …

وَ

نه بــــــــــاران بند می آمــــد…

mozhgan2013
mozhgan2013
۱۳۹۲/۱۰/۱۱

آنروزکه سقف خانه هاچوبی بود!

گفتارو عمل درهمه جا خوبی بود!

امروزبنای خانه ها سنگ شده!

دلهاهمه با بنا هماهنگ شده!

jo0jo0
jo0jo0
۱۳۹۲/۱۰/۰۳

خوش اومدی دوستم
رای اول