بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
تمام گام های مانده اش با من
- تعداد نظرات : 5
- ارسال شده در : ۱۳۹۲/۰۲/۳۱
- نمايش ها : 400
منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست می دارم تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو می گوید ترا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد رها کن غیر من را، آشتی کن با خدای خود تو غیر از من چه میجویی؟ تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟ تو راه بندگی طی کن عزیزا، من خدایی خوب میدانم تو دعوت کن مرا با خود به اشکی . یا خدایی، میهمانم کن که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم طلب کن خالق خود را. بجو مارا، تو خواهی یافت که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی، عالمی دارد تویی زیباتر از خورشید زیبایم. تویی والاترین مهمان دنیایم . که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت وقتی تو را من آفریدم، بر خودم احسنت میگفتم مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟ هزاران توبه ات را گرچه بشکستی، ببینم من تورا از درگهم راندم؟ که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور آن نامهربان معبود، آن مخلوق خود را . این منم پروردگار مهربانت. خالقت. اینک صدایم کن مرابا قطره اشکی به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟ بگو، جزمن کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است قسم بر عاشقان پاک با ایمان قسم بر اسبهای خسته در میدان تو را در بهترین اوقات آوردم قسم بر عصر روشن ، تکیه کن بر من قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو تمام گامهای مانده اش با من تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو میگوید ترا در بیکران دنیای تنهایان، رهایت من نخواهم کرد سهراب سپهری
خدا در دستیست که به یاری میگیری ،
در قلبیست که شاد میکنی ...
در لبخندیست که به لب مینشانی ...
خدا در عطر خوش نانیست ، که به دیگری میدهی
در جشن و سروریست که برای دیگران بپا میکنی
و آنجاست که عهد میبندی و عمل میکنی ... !
"مرسی"
خوب بود
مرسی
زیباودلنشین ممنون